مقالات مدیریت کسب و کار و مدیریت کارمندان

آسیب شناسی نگاه خلق‌کنندگان کسب و کار در ایران مدیران ۲۱ در طی سال های متمادی مشاوره در تماس با کسب‌وکارهای کوچک و متوسط ایرانی، آسیب‌هایی را در فرایند راه‌اندازی شرکت‌های ایرانی مشاهده شده است….

آسیب شناسی نگاه خلق‌کنندگان کسب و کار در ایران

مدیران ۲۱ در طی سال های متمادی مشاوره در تماس با کسب‌وکارهای کوچک و متوسط ایرانی، آسیب‌هایی را در فرایند راه‌اندازی شرکت‌های ایرانی مشاهده شده است. این مقاله در پی پرداختن به ریشه‌هایی است  که منجر به شکست برخی از کسب‌وکارها در ایران شده است.

پایبند نبودن به اصول علمی خلق کسب و کار

به طور خلاصه، عارضه کلان فرایند خلق کسب و کار، پایبند نبودن به اصول علمی و توسعه محصولات در آن است. فرایند خلق کسب و کار روش‌های علمی مفصلی دارد که بخشی از آن ها در مبانی نظری تشریح شد؛ اما متأسفانه کمتر مورد توجه سرمایه‌گذاران و کارآفرینان قرار می‌گیرد.

مطالعه محدود صاحبان کسب و کار

در حالی که تحقیقات بازار و تدوین طرح‌های توجیهی دقیق در دنیا امری اساسی و شناخته شده است، متأسفانه یکی از بزرگترین چالش‌ها در فضای کسب و کار ایران، کم توجهی صاحبان کسب و کار به مطالعات و تحقیقات، پیش از راه‌اندازی کسب و کارهاست.

دلیل این کم التفاتی از مناظر مختلف قابل بررسی است:

یکی از موارد، ساده‌انگاری فرایند خلق یک کسب و کار است. بسیاری از سرمایه‌گذاران با حساب و کتاب‌های ذهنی بسیار ساده‌انگارانه و بی اندک مطالعه علمی به سوی خلق کسب و کار می‌روند و بعضاً با شکست مواجه می‌شوند.

مورد دیگر، کم‌حوصلگی در مطالعه است. از آن جا که مطالعه مورد نیاز برای خلق یک کسب و کار، معمولاً زمان قابل توجهی می طلبد، سرمایه‌گذاران و کارآفرینان چندان تمایلی به صرف این زمان ندارند.

تمایل کارآفرینان و سرمایه‌گذاران به فضای سخت‌افزاری (مثل خرید زمین، ماشین‌آلات و تجهیزات،‌ ساخت سوله و بنا و موضوعاتی از این قبیل) به دلیل ملموس‌بودن آن، مورد دیگری است که می‌توان بدان اشاره کرد؛ به این معنی که ایشان به عینیت امور تمایل بیشتری دارند تا به موضوعاتی که چندان خروجی فیزیکی و ملموسی به همراه ندارند.

البته باید توجه داشت که منظور از مطالعه و تحقیقات پیش از راه‌اندازی یک کسب و کار،‌ شکل افراطی و وسواس‌گونه و صرف زمان بیش از حد روی این فعالیت نیست؛ بلکه منظور حدی از مطالعه است که منجر به شناخت کامل از بازار و درک صحیح از فضای کسب و کار گردد. شناخت صحیح و کافی از بازار در این مرحله منجر به تعیین استراتژی‌های درستی برای شروع کسب و کار در حوزه صنعت و همچنین اتخاذ رویکردی مناسب برای تعامل با بازار می‌شود که در مقابل الگوی سعی و خطا، هزینه‌های سازمان را به طور حتم کاهش می‌دهد.

رویکرد نادرست به فرایند بهینه‌کاوی[۱]‌ (بنچ‌مارک)

یکی دیگر از عارضه‌ها در فضای کسب و کار کشور، عدم به کار‌گیری روش‌های اصولی توسعه محصول است. در بسیاری از مواقع صاحب سرمایه یا مدیرعاملی که به خارج از کشور رفته، با مشاهده محصولی خاص و جذب آن شدن،‌ عیناً همان را وارد بازار ایران می کند یا مشابه آن را می‌سازد و از نگاه خود، بهینه‌کاوی درستی انجام داده است؛ در حالی که اصول بهینه کاوی چنین نیست و این امر، قواعد و روش‌های استانداردی دارد که در ایران کمتر به آن توجه شده است. اکثر کارهایی که از آن به عنوان بهینه کاوی یاد می‌شود، به نوعی کپی برداری از نمونه‌های خارجی بوده، مسیر توسعه محصول و متناسب‌سازی آن با بازار هدف انجام نگرفته است. بنابراین لازم است برای شناسایی تمایلات بازار و همچنین حیطه فناوری، روش‌های مطالعاتی پخته و مناسبی مورد استفاده قرار گیرد تا طراحی و توسعه محصول با نگاهی اصولی شکل گیرد. این رویکرد، زمانی به یک فاجعه تبدیل می‌شود که شخصی از این مسیر نادرستِ بهینه‌کاوی، به خلق یک کسب و کار بپردازد. با آن که توسعه محصول، فرایندی سرمایه‌بر و زمان‌بر است؛ اما این ها، به هیچ وجه قابل مقایسه با خلق یک کسب و کار نیست. بنا بر این خلق یک کسب و کار با کپی‌برداری نادرست، به از بین رفتن سرمایه زیادی می‌انجامد که ما درکی از میزان و تعداد آن‌ها -به دلیل ناموفق بودنشان- نداریم.

تغییر سریع حوزه کسب و کار

تغییر سریع حوزه کسب و کار، از مواردی است که در ایران بسیار به چشم می‌آید: کسب و کارهای جدید شکل می‌گیرند و بعد از مدت کوتاهی تعطیل می‌شوند! شاید این امر هم ناشی از همان مطالعه محدود و نیز کم‌حوصلگی در فکر کردن یا در گرفتن نتیجه باشد. کمبود مطالعه باعث می شود که عمق درک کارآفرینان و سرمایه‌گذاران از پیچیدگی‌ها و مسائل کسب و کار مورد نظرشان کم باشد؛ لذا در برخی مواقع که پیچیدگی‌ کسب و کار، زیاد یا بازه زمانی مورد نیاز برای رشد و بلوغ کسب و کار، طولانی باشد، درک نمی‌شود.

این نگاه موجب درک ساده انگارانه از راه‌اندازی یک کسب و کار و باعث ایجاد انگیزه‌ها و توقعات نادرست برای این دسته از افراد می شود. برای مثال در صنعت رستوران، شاهد آن هستیم که توقع افراد از احداث یک رستوران، تنها برپا کردن مکان فیزیکی آن است؛ در حالی که این مهم، نیازمند مدیریت دقیق فعالیت ها و پیاده‌سازی یک نظام برای حفظ کیفیت غذاهاست. افراد هزینه‌های زیادی را بابت تجهیزات، دکور و … می‌کنند و بعد از مدتی کوتاه که به سودآوری نمی‌رسند، تغییر مسیر می‌دهند و‌ تمام این سرمایه‌ها از بین می‌رود. این جاست که باید پرسید چرا صاحبان کسب و کار، پیش از راه اندازی آن به درستی نمی‌اندیشند و تصمیم صحیحی نمی‌گیرند تا کسب و کار پایداری را اداره کنند.

چالش‌های مرتبط با حوزه‌ی منابع انسانی

یکی از بزرگترین چالش ها در هر کسب و‌ کاری، نگهداری و توسعه‌ی منابع انسانی است. بسیاری از شرکت ها با شکل‌گیری کسب و کار، هزینه های زیادی صرف تربیت نیروی انسانی می کنند؛ ولی هر یک از این افراد بعد از شکل‌گیری کار، بنا به دلایلی از مجموعه جدا می شوند و ضربه‌های زیادی را به سازمان وارد می آورند. مشکلات رفتاری پرسنل، توقعات بالا، عدم توانایی سازمان در پرداخت مرتب دستمزد در ابتدای شکل گیری کسب و کار و …  از جمله دلایلی است که موجب جدایی پرسنل از سازمان و به دنبال آن، بی نظمی در سازمان و از بین رفتن مهارت ها و روش‌های ساختاریافته در آن می‌شود.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، فرهنگ خاص نیروی انسانی و توجه افراد به شأن یک شغل در ایران است. در فرهنگ ملی و قومی ما ایرانیان، هر شغلی شأن تعریف شده‌ای دارد که برای صاحب آن شغل بسیار مهم است. برای مثال کسی که در یک رستوران سفارش غذا می گیرد، خود کمتر حاضر است رستوران را هم نظافت کند؛ ‌اما در مقابل، وجود نمونه هایی به خلاف این، در خارج از کشور قابل تأمل است و گاه دیده می‌شود که حتی یک فرد به تنهایی، تمامی کارهای یک رستوران را می تواند انجام دهد.

بعضی از شغل ها نیز مفهوم خود را در کشور به درستی پیدا نکرده اند. شغلی مانند مهمان‌پذیری -که در حوزه خطوط هوایی دارای استاندارد مشخص و از سطح کیفی مناسبی برخوردار شده است- در حوزه رستوران کمتر مشاهده می‌شود. نبود استاندارد در این حوزه باعث می‌شود که شرکت‌ها، خود برای استانداردسازی تلاش و پس از آن، نیروها را برای تطبیق با استانداردها جذب کنند و آموزش دهند.

نبود درک صحیح از میزان انرژی مورد نیاز برای تغییر

آسیبی که مدیران سازمان در بسیاری از مواقع نسبت به آن آگاهی کافی ندارند،‌ ناتوانی در پیش‌بینی درست از میزان انرژی لازم برای ایجاد تغییرات است. در بسیاری از مواقع، با وجود آن که استراتژی های تحول آمیز مناسبی برای پیشرفت کسب و کار و رسیدن به اهداف کلان سازمان طرح‌ریزی شده است،‌ استراتژیست ها نمی توانند از میزان تحقق آن مطمئن باشند. در واقع امر، استراتژی های طرح‌ریزی شده، بعضاً در مرحله اجرا به دلیل عدم همراهی افراد و کمبود انرژی لازم برای تغییر، به درستی پیاده سازی نمی‌شوند. به طور کلی غلبه بر نیروهای مخالف تغییر، امر بسیار سخت و پیچیده‌ای است و این مهم در ایران با دشواری‌های بیشتری نیز روبروست؛ بنابراین برای غلبه بر نیروهای مقاوم، انرژی زیادی مورد نیاز است که محاسبه آن در افراد مختلف، کار ساده ای نیست. ریشه مشکل در این حالت، تکنیک‌ها و روشها نیستند؛ ‌بلکه نحوه تعامل با افراد و رسیدن به همسویی با استراتژی ها در سازمان است.

می‌توان به این مسأله از منظر دیگری نیز نگاه کرد. برخی اوقات با وجود آن که تمایزات کافی برای موفق‌شدن یک کسب و کار در ذهن کارآفرین وجود دارد، در حین اجرا، موضوعات دچار مسائل و مشکلات بسیاری می‌شوند. تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی در اجرا به حدی پیچیده است که رسیدن به تمایزات را بسیار دشوار -یا در مواقعی، غیرممکن- می‌سازد.

نوسانات شدید در حوزه‌های سیاسی- اقتصادی

یکی از بزرگترین معضلات در فضای کسب و کار، تغییرات ناگهانی فضای سیاسی-اقتصادی و پیرو آن، محیط کسب و کار است. حتی اگر پیش از راه اندازی کسب و کار، مطالعات کافی انجام گیرد و جوانب مختلف کار سنجیده شوند، باز هم ممکن است کارآفرینان، با تغییرات شدیدی در محیط کلان و صنعت سازمان مواجه شوند که تمامی محاسبات را به هم می ریزد.

تغییر شرایط اقتصادی هم بر رفتار خرید مصرف‌کنندگان تأثیر دارد. این تغییرات در چند سال گذشته، باعث کاهش بودجه مردم و در نتیجه، تغییر رفتار خرید مردم در بسیاری از حوزه‌ها شده است.

پیچیدگی موضوع خلق کسب و کار

شاید سختی و پیچیدگی موضوع خلق کسب و کار، خود به عنوان یک عارضه قابل بررسی باشد. ماهیت موضوع خلق کسب و کار از جنس آینده‌نگاری است؛ به عبارت دیگر، خالق کسب و کار، باید توان آن را داشته باشد که نیروها یا متغیرهای تأثیرگذار در فضای کسب و کار مورد نظر را بشناسد؛ سپس تغییر رفتار این متغیرها را در آینده؛ و نیز، تعامل بین این نیروها و متغیرها و تأثیر آن‌ها را بر فضای کسب و کار مورد نظر، شناسایی و پیش‌بینی کند. بسیاری از این موارد، پیچیده یا غیر قابل پیش‌بینی است. این شرایط در کشوری مانند ایران -که زیرساخت‌های آمار و اطلاعات نیز در آن موجود نیست- حادتر می‌شود.

نمونه‌ای از این تغییرات غیرقابل پیش‌بینی که در فضای کسب و کار کشور در سال‌های گذشته اتفاق افتاده، ورود بسیاری از مردم به صنعت غذا بوده است. بسیاری از افراد که پیش‌تر از اتفاقات سیاسی-اقتصادی گذشته، (مثلاً) در صنعت پوشاک فعال بوده اند، اکنون تغییر صنعت داده، وارد صنعت غذایی شده اند و البته، نمونه‌ها آن قدر فراوان است که کار را برای تحلیل آینده دشوار می‌سازد.

منبع: modiran21.com

در این مقاله قصد داریم به بیان دقیق تعریف مدیریت استراتژیک بپردازیم و بگوییم که مدیریت استراتژیک چیست و ضرورت بکارگیری تفکر، برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک در سازمان ها چقدر است. سوالاتی که مدیران برای پیاده سازی مفاهیم مدیریت استراتژیک به آن احتیاج دارند تا بتوانند برای کسب و کارشان مزیت رقابتی کسب نمایند. در ادامه با ما همراه باشید.

تعریف مدیریت استراتژیک چیست؟
مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک یک تجزیه و تحلیل در خصوص مسایل مهم سازمان می باشد و توسط راهبران ارشد سازمان به نمایندگی از مالکان، به منظور کنترل منابع در محیط‌ های خارج از سازمان گرفته می شود این فرایند شامل مشخص کردن ماموریت، چشم انداز، دارایی‌های سازمان و توسعه برنامه‌ها و سیاستهای‌ سازمان که به همه فعالیت ‌هایی که برای رسیدن به آن خواهد شد نیاز است.

تعریف دیگر ارایه شده در باب مدیریت استراتژیک راهکارها و تصمیم هایی که قرار است به ما و سازمان ما کمک کند تا در مسیر موفقیت و دستیابی به اهداف حرکت کنیم یا در تعریف ساده تر کجا هستیم و قرار است به کجا برسیم. در این مسیر مدیریت استراتژیک ما را یاری خواهد کرد و موجب تعیین عملکرد بلندمدت یک شرکت است.

مدیریت استراتژیک شامل رصد محیطی (خارجی وداخلی)، تدوین اهداف بلندمدت، پیاده سازی، ارزیابی و کنترل استراتژی می باشد. بنابراین مطالعه مدیریت استراتژیک بر پایش و ارزیابی فرصت ها و تهدیدهای خارجی در پرتو قوت ها و ضعیف های داخلی یک شرکت تأکید دارد. مدیریت استراتژیک در ابتدا سیاست کسب‌ و کار خوانده می‌شد. موضوعاتی که در مدیریت استراتژیک مطرح می شود شامل برنامه ریزی استراتژیک، رصد محیطی و تجزیه و تحلیل صنعت می‌باشد.


تعریف علمی مدیریت استراتژیک از دیدگاه استراتژیست های بزرگ
از دیدگاه کارپنتر و ساندرز مدیریت استراتژیک فرآیندی است که در آن سازمان، تدوین و اجرای استراتژی را مدیریت می کند، درحالیکه رابینز و کولتر بر این عقیده اند که مدیریت استراتژیک عبارت است از آنچه مدیران برای توسعه استراتژی های یک سازمان انجام می دهند. همچنین پیرس و رابینسون مدیریت استراتژیک را مجموعه ای از تصمیمات و اقدامات که نتیجه تدوین و اجرای برنامه های طراحی شده برای رسیدن به اهداف شرکت است تعریف میکنند، و در حالیکه مالحی، فریناز، و فینلی مدیریت استراتژیک را حداقل به عنوان فرآیند تنظیم جهت گیری های طولانی مدت برای سازمان تعریف می کنند.

فرآیند مدیریت استراتژیک برای مطابقت با شرایط دائمالتغییر بازار و ساختار رقابتی با سازمانهایی که به طور مداوم منابع، توانمندیها و صلاحیت های اصلی را توسعه می دهند، استفاده میشود.

هیت و همکاران، کارپنتر و ساندرز و رابینز و کولتر، فرآیند مدیریت استراتژیک را شامل یک مجموعه کامل از تعهدات، تصمیمات و اقدامات مورد نیاز برای یک سازمان برای رسیدن به رقابت استراتژیک و کسب بازده بالاتر از متوسط می دانند. معمولا ورودیهای استراتژیک از تجزیه و تحلیل محیط داخلی و خارجی مشتق شده اند، و برای شکلگیری و اجرای استراتژی موثر لازم هستند.

تاریخچه مدیریت استراتژیک
مراحل تکامل مدیریت استراتژیک بسیاری از مفاهیم و تکنیک های مرتبط با مدیریت استراتژیک، توسط شرکت های تجاری مختلف مانند جنرال الکتریک (GE) و گروه مشاور بوستون (BCG) توسعه یافته و با موفقیت مورد استفاده قرار گرفته اند. در طول زمان نیز متخصصان فعالیت های تجاری و محققان دانشگاهی این مفاهیم را گسترش و بهبود داده اند. مدیریت استراتژیک شرکت های بزرگ فعال صنایع چندگانه (همچون شرکت های مادر تخصصی و هلدینگ های تجاری) مورد استفاده قرار میگرفت. از خطاها، اشتباهات پرهزینه و حتی بحران های اقتصادی دلایلی هستند که باعث شده اند امروزه مدیران حرفه ای در تمام سازمان ها به منظور رقابتی نگه داشتن سازمان خود در یک محیط پر رقابت، مدیریت استراتژیک را جدی بگیرند. همزمان با تلاش مدیران جهت تطبیق بهتر سازمان با شرایط در حال تغییر دنیا، یک سازمان می تواند از طریق طی مراحل چهارگانه مدیریت استراتژیک تکامل باید. این مراحل چهارگانه عبارت است از:

برنامه ریزی مدیریت استراتژیک مبتنی بر پایه های مالی
این بخش مرحله اول از مراحل چهارگانه تکامل مدیریت استراتژیک است، مدیران زمانی با جدیت دست به کار برنامه ریزی می شوند که از آنها خواسته شود تا بودجه سال آینده را پیشنهاد و ارائه کنند. پروژه ها اغلب با توجه به اطلاعاتی که قسمت عمده آن از داخل تأمین شده و بر مبنای تجزیه و تحلیل های بسیار ناچیز است، پیشنهاد می شوند. حتی نیروهای بکار گرفته شده در قسمت فروش هم اطلاعات محیطی کم تری فراهم میکند.

این روش، یک برنامه ریزی عملیاتی ساده است که نمی توان آن را در زمره مدیریت استراتژیک به حساب آورد و در عین حال کاملا وقت گیر می باشد. در این نوع برنامه ریزی فعالیت های عادی شرکت برای چند هفته معلق می ماند. حال آن که در طول این مدت مدیران همواره تلاش می کنند تا تعداد زیادی ایده را در بودجه پیشنهادی مطرح کنند. در این برنامه ریزی افق زمانی معمولا یک ساله است و بصورت بلند مدت به آن توجه نمیشود.

برنامه ریزی مدیریت استراتژیک مبتنی بر پیش بینی
زمانی که بودجه های سالانه در راستای برنامه ریزی بلندمدت چندان مفید واقع نشوند، مدیران تلاش می کنند تا برنامه های مدیریت استراتژیک پنج ساله را پیشنهاد کنند. در این صورت آنها پروژه هایی را در نظر میگیرند که بیش از یک سال به طول می انجامد، علاوه بر اطلاعات داخلی، مدیران هرگونه داده های محیطی را به معمولا به صورت ویژه و موقتی جمع آوری کرده و براساس آن روند کنونی را برای پنج سال آینده امتداد می دهند. انجام این مرحله زمان بر می باشد، به طوری که دربرگیرنده یک ماه فعالیت مدیریتی کامل است تا از تناسب تمام بودجه های پیشنهادی با نحوه انجام آن اطمینان حاصل شود. در صورتی که مدیران بر سر کسب سهم بیشتری از منابع مالی با هم رقابت می کنند، این برنامه ریزی مدیریت استراتژیک به یک فرایند به شدت سیاسی تبدیل می شود و جلساتی طولانی جهت ارزیابی پیشنهادها و توجیه مفروضات تشکیل می شوند. افق زمانی اغلب سه به تا پنج سال در نظر گرفته میشود.

برنامه ریزی مدیریت استراتژیک با گرایش به محیط خارجی
مرحله سوم تکامل مدیریت استراتژیک با گرایش به محیط خارجی بیان میشود، برنامه های پنج ساله به خاطر سیاسی کاری های مدیران، خنثی و بی فایده شده بودند؛ بر این اساس برنامه ریزی مدیریت استراتژیک، فرایند کنترل استراتژیک را در دست گرفت تا از این گونه مشکلات به دور باشد. شرکت به دنبال این است تا از طریق تفکر استراتژیک پاسخگویی خود به تغییرات محیطی و شرایط در حال تغییر، بازارها و رقابت ها را افزایش دهد.

برنامه ریزی به دور از دست های مدیران سطح پایین تر و به صورت متمرکز توسط ستاد برنامه ریزی انجام می شود که وظیفه آن طرح ریزی و توسعه برنامه های مدیریت استراتژیک برای کل شرکت است. مشاوران اغلب تکنیک های پیشرفته و نوآورانه ای ارائه می کنند که ستاد برنامه ریزی از آنها جهت گردآوری اطلاعات و پیش بینی روندهای آتی و آینده پژوهی استفاده می کنند.

مدیران سطح بالاتر سالی یک بار آخرین «بازبین» انجام شده، توسط اعضای کلیدی واحد برنامه ریزی را مورد بررسی قرار می دهند تا برنامه مدیریت استراتژیک کنونی ارزیابی و به روز شود. چنین برنامه ریزی بالا به پایین، بر تدوین استراتژی تأکید داشته و معمولا مباحث مربوط به اجرای استراتژی را به سطوح مدیریتی پایین تر محول می کند، مدیریت ارشد یک سازمان معمولا با کمک مشاوران و با حداقل اطلاعات از سطوح پایین، نسبت به تهیه و توسعه برنامه های پنج ساله اقدام می کند.

جاری سازی تفکر استراتژیک در تمام سطوح
مرحله چهارم: با پی بردن به این موضوع که حتی بهترین برنامه های استراتژیک هم بدون نظرات مدیران سطح پایین تر بی ارزش هستند، میتوانیم موضوع مدیریت استراتژیک را بهتر درک کنیم و بدانیم مدیریت ارشد، گروه های برنامه ریزی متشکل از مدیران و کارکنان کلیدی بخش ها و گروه های کاری مختلف را تشکیل می دهد. این گروه های برنامه ریزی یک سری از برنامه های مدیریت استراتژیک را با هدف دستیابی به اهداف اساسی شرکت توسعه داده و یکپارچه میکنند. در حال حاضر برنامه های مدیریت استراتژیک جزئیات مربوط به اجرا، ارزیابی و کنترل را در بر میگیرد و به جای تلاش برای پیش بینی کامل آینده برنامه ها بر سناریوهای پیش رو تاکید دارند. برنامه استراتژیک پنج ساله پیچیده ای که در یک سال تهیه می شد، اکنون جای خود را به جاری سازی تفکر استراتژیک در تمام سطوح سازمان در سرتاسر طول سال داده است.

اطلاعات استراتژیکی که قبلا فقط در اختیار مدیریت ارشد قرار میگرفت، اکنون از طریق شبکه های محلی، شبکهای اجتماعی و بستر اینترنت در دسترس تمام افراد سازمان می باشد. به جای تشکیل یک ستاد عظیم و متمرکز برنامه ریزی، مشاوران برنامه ریزی داخلی و خارجی همواره در دسترس هستند تا بحث های مربوط به طرح ریزی استراتژی کمک کنند.

با وجود این ممکن است مدیریت ارشد، فرایند برنامه ریزی مدیریت استراتژیک را شروع کند، ولی استراتژی های انتخاب شده ممکن است از هر جای سازمان پیشنهاد و مطرح شده باشد. برنامه ریزی به طور معمول، تعاملی و بین چند سطح محدود از سازمان و تا حدودی بالا به پایین است. از همین رو، در پیاده سازی مدیریت استراتژیک تمامی افراد در تمام سطوح سازمان در این فرایند مشارکت دارند.

تعریف دقیق استراتژی چیست؟
اولین بار یونانی ها از این کلمه استفاده کردند به معنای تدوین برنامه جنگی توسط ژنرالها، صحیح عمل کردن در زمان و مکان مناسب و دست یافتن به نتایج مطلوب و مورد نظر استراتژی در حقیقت نقشه ای است برای حرکت به عمل یا رسیدن به هدف. اگر ندانیم به کجا میرویم دیگر فرقی نمیکند که چه راهی را پیش بگیریم؛ در واقع استراتژی یک برنامه جامع برای عمل است که جهتگیری های عمده سازمان را معین میکند و رهنمودهایی را برای تخصیص منابع در مسیر کسب اهداف بلند مدت ارائه میدهد.
استراتژی الگوی تصمیمهایی است که در سازمان اخذ میشود و فعالیتها و نتایج را شکل میدهد راهبردهای خوب ابزار رقابتی محسوب میشوند و راهبردهای نامناسب ضعف های عمده سازمان مـحسوب میشوند. الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامه ریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعامالت یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است. مدیریت استراتژیک یک استراتژی واحد نیست. با این حال، عناصر کلیدی وجود دارد که حیاتی هستند. اینها شامل تعیین هدف، تجزیه و تحلیل صنعتی و سازمانی، شکل گیری استراتژی، اجرای استراتژی، اندازه گیری، نظارت و کنترل استراتژی ها می باشد.

منبع: sharifstrategy.org

 

مدیریت استراتژیک عبارت است از برنامه‌ریزی، نظارت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی مستمر تمامی نیازهای یک سازمان برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود. تغییرات در محیط‌های کسب‌وکار، سازمان‌ها را ملزم می‌کند که استراتژی‌های موفقیت خود را به طور مداوم ارزیابی کنند. فرآیند مدیریت استراتژی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا وضعیت فعلی خود را ارزیابی کنند، استراتژی‌ها را به کار گیرند و اثربخشی استراتژی‌های مدیریت اجرا شده را تجزیه و تحلیل کنند. استراتژی‌های این نوع مدیریت شامل پنج استراتژی اساسی است و بسته به محیط اطراف می‌تواند در اجرا متفاوت باشد. مدیریت استراتژی هم برای پلتفرم‌های داخلی و هم برای موبایل اعمال می‌شود.
ویژگی‌های مدیریت استراتژیک
تعریف مأموریت و چشم‌انداز: مدیریت استراتژی شامل تعیین یک مأموریت و چشم‌انداز برای سازمان است. مأموریت هدف سازمان را مشخص می‌کند، در حالی که چشم‌انداز آرزوهای آن را بیان می‌کند.

تجزیه و تحلیل محیط بیرونی و داخلی: مدیریت استراتژیک همچنین شامل تجزیه و تحلیل محیط بیرونی و درونی سازمان است. این تجزیه و تحلیل به درک فرصت‌ها و تهدیدهایی که سازمان در معرض آنها قرار دارد و همچنین نقاط قوت و ضعف آن کمک می‌کند.

تعیین اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت: پس از تجزیه و تحلیل محیط، مدیریت استراتژی شامل تعیین اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت برای سازمان است. این امر سازمان را قادر می‌سازد تا منابع و تلاش خود را در جهت دستیابی به نتایج مطلوب متمرکز کند.

تدوین استراتژی‌ها: تدوین استراتژی‌ها شامل تصمیم‌گیری در مورد اقداماتی است که سازمان باید برای دستیابی به اهداف خود اتخاذ کند. این امر شامل تصمیم‌گیری در مورد نحوه تخصیص و استفاده از منابع است.

پیاده‌سازی استراتژی‌ها: پیاده‌سازی استراتژی‌ها شامل اجرای استراتژی‌های تدوین شده است. این موضوع شامل ایجاد سیستم‌ها و رویه‌های لازم برای اطمینان از اجرای مؤثر استراتژی‌ها است.

ارزیابی عملکرد: ارزیابی عملکرد بخش کلیدی مدیریت استراتژی است. این امر مستلزم نظارت و اندازه‌گیری پیشرفت سازمان در دستیابی به اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت است. این مسئله به شناسایی فرصت‌های بهبود کمک می‌کند.

انواع مدیریت استراتژیک
انواع مدیریت استراتژیک
استراتژی کسب و کار
یک استراتژی تجاری بر توسعه یک برنامه اقدام بلندمدت برای دستیابی به اهداف یک شرکت، مانند افزایش سود یا سهم بازار تمرکز دارد. این نوع استراتژی شامل تجزیه و تحلیل بازار فعلی و رقبا، ایجاد یک چشم‌انداز استراتژیک و تعیین اهداف کوتاه و بلندمدت است.

استراتژی شرکتی
استراتژی شرکتی یک برنامه عملی است که نحوه دستیابی شرکت به اهداف و مقاصد خود را مشخص می‌کند. این شامل تجزیه و تحلیل محیط فعلی، شناسایی اهداف استراتژیک و تعیین بهترین راه برای رسیدن به آنها است.

استراتژی رقابتی
استراتژی رقابتی یک برنامه عملی است که شرکت‌ها برای برتری نسبت به رقبای خود از آن استفاده می‌کنند. این موضوع شامل تجزیه و تحلیل رقبا، شناسایی نقاط قوت و ضعف و ابداع استراتژی‌هایی برای سرمایه‌گذاری از فرصت‌ها و کاهش تهدیدها است.

 

استراتژی نوآوری
استراتژی نوآوری فرآیند توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید است که می‌تواند به یک شرکت مزیت رقابتی بدهد. این امر شامل شناسایی نیازهای مشتری، ایده‌های طوفان فکری، توسعه نمونه‌های اولیه و آزمایش آنها است.

استراتژی عملیاتی
استراتژی عملیاتی بر چگونگی بهینه‌سازی منابع و فرآیندها به منظور ایجاد ارزش و دستیابی به اهداف سازمانی تمرکز دارد که شامل تجزیه و تحلیل عملیات جاری، تعیین اهداف و مقاصد و ایجاد برنامه‌هایی برای رسیدن به آن اهداف است.

مزایای مدیریت استراتژیک چیست؟
به طور کلی تصور می‌شود که مدیریت استراتژیک دارای مزایای مالی و غیرمالی است. فرآیند مدیریت استراتژی به سازمان و رهبری آن کمک می‌کند تا در مورد آینده خود فکر کرده و برای آن برنامه‌ریزی کند و مسئولیت اصلی هیئت‌مدیره را انجام دهد. مدیریت استراتژی جهت سازمان و کارکنان آن را تعیین می‌کند. برخلاف برنامه‌های استراتژی یک بار انجام شده، مدیریت استراتژی مؤثر به طور مستمر فعالیت‌های یک سازمان را برنامه‌ریزی، نظارت و آزمایش می‌کند و در نتیجه کارایی عملیاتی، سهم بازار و سودآوری بیشتری را به همراه دارد.

تصمیم‌گیری بهبودیافته: مدیریت استراتژی چارچوبی را برای تصمیم‌گیری بهتر با اجازه دادن به مدیران برای ارزیابی تأثیر بالقوه تصمیم‌های خود بر اهداف استراتژیک کلی سازمان فراهم می‌کند.

همکاری پیشرفته: مدیریت استراتژی همکاری بین بخش‌ها و عملکردها را تشویق می‌کند و به اطمینان از اینکه همه در جهت اهداف و مقاصد یکسانی کار می‌کنند، کمک می‌کند.

افزایش عملکرد سازمانی: مدیریت استراتژی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا بر حوزه‌هایی که نیاز به بهبود دارند تمرکز کنند، بهترین راه‌ها برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود را شناسایی کنند و پیشرفت را بسنجند.

تخصیص منابع بهبودیافته: مدیریت استراتژی، سازمان‌ها را تشویق می‌کند تا با اطمینان از تخصیص منابع به مهم‌ترین حوزه‌ها، از منابع خود به نحو احسن استفاده کنند.

افزایش رضایت مشتری: مشتریان به احتمال زیاد از کسب و کاری که بر روی دستیابی به اهداف و مقاصد خود متمرکز است، راضی هستند. مدیریت استراتژی به سازمان‌ها کمک می کند تا مشتریان خود را بهتر بشناسند و استراتژی‌هایی را برای رفع نیازهایشان توسعه دهند.

مزایای مدیریت استراتژیک
مزایای مالی و غیرمالی مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژی اکنون به بخشی جدایی‌ناپذیر از هر سازمان تجاری تبدیل شده است. تدوین استراتژی و اجرای صحیح آن، بقای کسب و کار را در محیط رقابتی پویا تضمین می‌کند. در ادامه لیستی از مزایای مالی و غیرمالی مدیریت استراتژیک را شرح می‌دهیم.

مزایای مالی مدیریت استراتژیک
در زیر برخی از مزایای مالی مدیریت استراتژی ذکر شده است.

نظارت بر نقدینگی مالی
مدیریت استراتژی به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد که بر جریان نقدینگی نظارت داشته باشند و مطمئن شوند پولی که در دسترس دارند با اهداف بلندمدت هماهنگ است. همچنین، رهبران کسب و کار را قادر می‌سازد تا در صورت لزوم برای عملیات جاری، پول جمع‌آوری کنند.

درآمدزایی بهتر
مدیران ارشد ممکن است چشم‌انداز استراتژیک خود را برای در نظر گرفتن واقعیت محلی با درخواست دیدگاه‌های صادقانه و متنوع از روسای واحدهای تجاری اصلاح کنند. این روش مشارکتی و رفت و برگشتی به یک کسب و کار به مدیریت مشتریان خود کمک می‌کند و در نهایت فروش را افزایش می‌دهد، بنابراین درآمدزایی را به یکی از بزرگ‌ترین مزایای مدیریت استراتژی تبدیل می‌کند.

افزایش سهم بازار و سودآوری
این یکی از مزایای مهم مدیریت استراتژی است. با کمک مهارت‌های مدیریت استراتژی می‌توان به بازار هدف مناسب نزدیک شد. همه صنایع می‌توانند بخش‌های مصرف‌کننده، محصولات و خدمات بهتری را بررسی کنند و همچنین شرایط بازار بخشی که در آن درگیر هستند را درک کنند، در صورتی که دارای یک برنامه بسیار متمرکز و تفکر استراتژیک باشند.

از خطرات قانونی جلوگیری می‌کند
یکی از مزایای اصلی مدیریت استراتژی این است که کسب و کارها را قادر می‌سازد تا سیاست‌های کارکنان را نیز لحاظ کنند. علاوه بر این، سازمان را قادر می‌سازد تا رویه‌ها و بررسی‌های داخلی را برای رسیدگی به تضاد منافع اعضای هیئت‌مدیره و سهامداران ایجاد کند.

مزایای-مالی-مدیریت-استراتژیک
مزایای غیرمالی مدیریت استراتژیک
در زیر برخی از مزایای غیرمالی مدیریت استراتژی ذکر شده است.

مسئولیت‌های هیئت‌مدیره را از بین می‌برد
توجیه اولیه اکثر سازمان‌ها برای داشتن یک فرآیند مدیریت استراتژی این است که مسئولیت‌های هیئت‌مدیره را از بین می‌برد.

اجبار یک ارزیابی عینی
نظم و انضباط مدیریت استراتژی به هیئت‌مدیره و مدیریت ارشد این توانایی را می‌دهد که امور روزمره شرکت و سازمان را طبق نظم و برنامه پیش بروند و آینده سازمان را در نظر بگیرند.

تصمیمات تجاری بهتری بگیرید
یکی از مزایای کلیدی مدیریت استراتژی این است که برای هر یک از اعضای نیروی کار چارچوبی ایجاد می‌کند که در آن می‌توانند تصمیمات عملیاتی روزانه را از منظر تجاری بگیرند و بدانند که همه آنها شرکت را در یک جهت هدایت می‌کنند.

حمایت و پشتیبانی در صورت آگاهی
اگر به افراد اجازه داده شود در گفتگوی استراتژی شرکت کنند، هیئت‌مدیره و کارمندان می‌توانند مسیر، منطق پشت آن و مزایایی که به همراه دارد را بهتر درک کنند. در حالی که برخی از افراد حتماً باید از زیر و بم کار آگاهی داشته باشند، تا به طور کامل از آن حمایت کنند.

مزایای-غیرمالی-مدیریت-استراتژیک
 

سنجش پیشرفت امکان‌پذیر می‌شود
امکان سنجش پیشرفت یکی از مزایای متعدد مدیریت استراتژیک است. یک سازمان باید اهداف و معیارهای موفقیت را به عنوان بخشی از فرآیند مدیریت استراتژی ایجاد کند. به منظور توسعه اهداف و حفظ این معیارهای مهم در مقابل هیئت‌مدیره و مدیریت ارشد، کسب و کار باید ابتدا عواملی را که برای موفقیت مستمر آن ضروری هستند شناسایی کند.

جوان‌سازی نیروی انسانی
یکی از مزایای مدیریت استراتژی، اتخاذ تصمیمات استراتژیک برای توسعه استراتژی استخدام بر اساس بازخورد جامع است که توانمندترین متخصصان را برای اطمینان از موفقیت و پیشرفت شرکت جذب می‌کند.

دیدگاه سازمانی را ارائه می‌دهد
مدیریت چالش‌های عملیاتی به ندرت وابستگی متقابل بسیاری از بخش‌های سازمان را به عنوان یک کل در نظر می‌گیرد. به منظور ایجاد یک استراتژی که برای کل شرکت بهترین باشد، مدیریت استراتژی نه تنها یک جزء، بلکه یک دیدگاه سازمانی را اتخاذ و همه اجزا و تعاملات آنها را بررسی می‌کند.

همکاران واحد مشاوره فروش جهت ارائه خدمات مشاوره درحوزه‌های مختلف نرم‌افزاری آمادگی دارند.
خلق آینده‌ای بهتر
اثربخشی سازمان شما زمانی افزایش می‌یابد که تصمیمات استراتژیک در عمل به کار گرفته شوند، که این یکی از برجسته‌ترین مزایای آنها است. تنظیم لحن برای کل سازمان با تصمیماتی که امروز می‌گیرید آغاز می‌شود. یک استراتژی پیشگیرانه خطرات احتمالی را کاهش می‌دهد.

معایب مدیریت استراتژیک
برخلاف مزایا، معایب زیر نیز در مدیریت استراتژی وجود دارد:

فرآیند پیچیده
چندین نوع فرآیند پیوسته که تمام اجزای اصلی حیاتی را تأیید می‌کنند، بخشی از مدیریت استراتژیک هستند. ساختار سازمانی نیز باید همراه با محیط داخلی و خارجی، اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت و کنترل استراتژیک منابع شرکت مورد بررسی قرار گیرد.

فرآیند زمان‌بر
مدیریت ارشد باید زمان کافی را به اجرای مدیریت استراتژی اختصاص دهد تا فرآیند به درستی انجام شود. مدیران باید زمان زیادی را برای یادگیری این مدیریت جدید، آماده شدن و آموزش کارکنان صرف کنند. امور روزانه به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار می‌گیرد و کسب و کار ممکن است از عواقب بلندمدت متحمل شود.

اجرای سخت
ارتباط کامل بین کارفرما و کارکنان برای فرآیند اجرا مورد نیاز است. فرآیند مدیریت استراتژی باید به گونه‌ای انجام شود که کارکنان ملزم به توجه دقیق، مشارکت فعال و مسئولیت کار خود باشند.

 

منبع: سایت chargoon.com

شناخت و عارضه یابی در سازمان ها به چه معناست؟
امروزه سازمان ها به طور مستمر و با شتاب در حال تغییر و تحول هستند. برای اینکه این سازمان ها قادر به تداوم حیات خود باشند باید سازگار و هماهنگ با این تغییر و تحول باشند. آنها برای رشد و تکامل خود باید از درون متحول شوند و به سوی برتری و بلوغ حرکت کنند و این فلسفه تکامل و ضرورت وجودی مدیران سازمان هاست تا بیش از آن که انرژی و وقت و منابع خود را صرف حفظ وضع موجود نمایند، بیشتر صرف بهبود و توسعه و بالندگی سازمان نمایند.

همچنین باید بیان کنیم، متغیرها و عوامل اثرگذار بر سازمان ها  هم روز به روز پیچیده تر می شوند بنابراین باید علاوه بر این که وضع موجود حفظ کرد، تا جایی که امکان دارد از این موانع و راه ناهموار عبور کرد. این اتفاق با اجرای مراحل شناخت و عارضه یابی امکان پذیر است.

در چنین شرایطی،‌ هدایت و اداره سازمان ها برای تحقق اهداف از پیش تعیین شده و حضور فعال و اثربخش در جامعه، نیازمند درک درست موقعیت و اتفاقات محیطی، برای آگاهی یافتن به موقع و دقیق از نقاط قوت و ضعف سازمان است که این هر دو،‌ نیازمند الگو و مدل مناسب برخورد با سازمان می باشد.
شناخت وضعیت سازمان
نقطه شروع تغییر و تحول سازمان، درک و شناخت درست وضعیت موجود سازمان می باشد که این امر نیازمند مدلی مناسب برای شناخت است. توجه صحیح و آگاهی به موقع از نشانه های وجود مشکل تحت عنوان عارضه های سازمان و حساسیت و التزام به ریشه یابی و فهم چرایی وجود عارضه ها تحت عنوان علل و مشکلات اساسی سازمان، مرحله اصلی و مهم برای تحول و بهبود وضعیت سازمان است.

در این جهت و برای تحقق هدف مذکور، متدلوژی شناخت و معاینه سازمانی سازمان ها،‌ تهیه و تنظیم و ارائه شده است که بر مبنای مدل EFQM یا بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت که برای ارزیابی تعالی سازمان ها به کار گرفته می شود، تنظیم گردیده است.

شایان ذکر است که علاوه بر مدل مذکور مدل های دیگری برای ارزیابی سازمان ها مانند مدل کارت امتیاز دهی متوازن، مدل تعیین برتری سازمانی ،مدل کاهش راهبردی هزینه و بهبود عملکرد و… وجود دارد که اصولا تفاوت ماهوی با هم ندارند.

بقای سازمان ها در چیست؟
بقای سازمان ها در دو نکته ی اساسـی است:  نخسـت درک واقـع بینانـه از وضـع موجـود خـود و شـرایط محیطـی مربـوط و دیگری ترسـیم هوشـمندانه ی هدفها و تعییـن راهبردهای کارآمـد بـرای ایجـاد تغییـر. مبنـای برنامه هـای ایجـاد تغییـر نیـز تشـخیص یـا عارضه یابی اسـت. همیـن طـور، چنیـن برنامه هایی نیاز بـه اجـرای برنامه هـای عملـی ایجـاد تغییـر دارنـد.

تشـخیص، بیانگـر جمـع آوری پیوسـته ی اطلاعات در مـورد کل سیسـتم، واحدهـای فرعـی، فرایندهـای سیسـتم، فرهنـگ و سـایر محورهـای مـورد نظـر اسـت و براینـد مرحلـه تشـخیص، تعییـن نقـاط قـوت، فرصتهـا و بخشهـای مشـکل دار حـوزه ی مـورد نظـر متقاضی تحول اسـت.

در فراینـد توسـعه سـازمان(به منظـور تحول سـازمانی) اولین فعالیت  ورود تیم سـازمانی و عقـد قـرارداد بـا آن بـرای توسـعه سـازمان؛  سـپس عارضـه یابـی یا شـناخت، کمـک بـه سـازمان در درک کارکـرد فعلـی آن و کشـف عوامـل موثـر در پیشـرفت و همچنیـن ارائـه ی مدلـی کـه بـه ایـن عارضـه یابـی کمک کنـد.

در مرحلـه ی بعد به جمـع آوری و تحلیل و بازخـورد داده هـا و اطلاعـات حاصل از عارضه یابـی پرداخته؛ و در نهایـت بـا طراحـی برنامـه های تغییر تحـول را اجرا می کنیم و سـپس برنامـه هـای تحـول عارضـه یابـی شـده را ارزیابـی و نهادینـه سـازی مـی کنیـم مراحـل برنامـه هـای تحـول سـازمان را بـه شـرح ذیـل بیان مـی کند:

ورود، عقـد قـرارداد، تشـخیص، بازخـورد، برنامـه ریزی تغییـر، ایجاد تغییـر، ارزیابـی و نهادینـه سـازی تغییـر.

مبنـای برنامه هـای ایجاد تغییـر، تشـخیص(عارضه یابـی) مـی باشـد و همین طور چنیـن برنامه هایـی، نیـاز بـه اجـرای برنامـه هـای عملی ایجـاد تغییـر دارنـد. تشـخیص یـا عارضـه یابـی بـه عنـوان ابـزاری نویـن و قدرتمنـد و عاملـی مهـم بـرای تحـول و توسـعه و بهسـازی سـازمان بـرای اقدام درسـت، مناسـب و کمـک به حذف نقـاط کور مدیریتی طراحی شـده اسـت.

عارضـه یابـی سـازمانی جمـع آوری داده هـا بـرای تعیین وضعیت کنونی سـازمان اسـت که کمک به اثربخشـی سـازمان را برای مدیران و مشـاوران ممکن میسـازد و شـامل توسـعه ی نقشـه های راه اسـت جهـت مدیریت و هدایت تغییـرات سـازمانی.

عارضه یابی سـازمانی فراینـد اسـتفاده از الگوهـا، روشهـا و مدلهـای مفهومـی علـوم رفتـاری جهـت ارزیابـی وضعیـت موجـود سـازمان و یافتـن راه حل هایـی بـرای حـل مشـکالت خـاص یـا افزایـش اثربخشـی سـازمان اسـت.

مراحـل انجـام عارضـه یابی سـازمانی بـه طـور کلـی بـه شـرح زیر می باشـد:
طرح موضوع و بیان مسئله یا مسائل سازمان

کسـب موافقـت مدیریت ارشـد شـرکت برای اجـرای پروژه عارضـه یابی
انتخـاب مشـاوران بـا تجربـه کـه فعالیتهـای قبلـی آنها در صنعـت مربوط باشـد.
تشـکیل تیـم عارضـه یابـی بـه منظور ایجـاد تفاهم و کسـب حمایـت و همـکاری مدیران
انجـام آموزشهـای اولیـه، توجیـه و ایجاد اعتقـاد در مدیران و سـایر اعضا
تهیه ی برنامه و انجام عارضه یابی (علت یابی (
ارائـه ی راهکارهـای بهبـود؛ تدویـن و ارائـه ی گـزارش؛ کـه هـر مرحلـه از عارضـه یابـی بـه روابـط کاری موثر بین مشـاور و متقاضـی تحـول بسـتگی دارد.
عارضه یابی سازمانی:
در چرخـه ی عارضـه یابـی، عارضـه یابـی سـازمانی، فرایندی اسـت، از ایجـاد اطلاعات مفیـد و معتبـر در خصـوص سیسـتم سـازمانی، همچنان که یک گام مهم در فرایندهای مشـاورهای اسـت و از سـه مؤلفـه اصلی ترکیب شـده اسـت:  فرایندها، رهبـری و روشها.

فرایندهـای مهـم در عارضـه یابـی شـامل عقـد قـرارداد، جمـع آوری اطالعـات و بازخـورد داده هاسـت. انتخـاب روشهـای جمـع آوری بـه ماهیـت و حـوزه ی عارضـه یابـی وابسـته اسـت.

کل مراحل چرخـه بدین شـرح اسـت: جمـع آوری داده هـا، تجزیـه و تحلیـل، بازخـورد، برنامه هـای عملـی، اجـرا، ارزیابـی.

مهم ترین کارکرد های انجام عارضه یابی عبارتند از:
شناسایی علل تأخیرات پروژه های سازمان
•    محاسبه شاخص های بهره وری و سودآوری
•    تعیین میزان بهره وری سازمان و کارکنان
•    تحلیل دقیق ساختار، فرآیند اهداف و استراتژی های سازمان و بهبود آنها
•    تعیین نقاط قوت و ضعف و اولویت بندی مشکلات
•    عارضه یابی منابع انسانی، ارگونومی و محیط کار
•    شناسایی و تحلیل محیط موجود برای بررسی عملکرد سازمان
•    تعیین راهکارهای علمی حل مشکلات
•    تعریف آموزش ها و پروژه های کاربردی و کاهش هزینه های آموزش های غیر مؤثر
•    جلوگیری از اتلاف منابع مالی سازمان در پروژه های غیر کاربردی
ابزار و مدل های عارضه یابی
مدل های مختلفی برای آسیب شناسی و عارضه یابی سازمانی وجود دارد مانند: مدل ۷ S مکینزی، مدل عارضه یابی ویس بورد، مدل کارت امتیاز متوازن؛  مدل تعالی سازمانی، رویکرد دوره عمر سازمان، مدل بلوغ فرایندی و…

باید توجه داشت، ابزاری که استفاده می‌کنیم باید ابزاری باشد که همه جانبه به سازمان نگاه کند و سازمان را از ابعاد مختلف مورد آسیب‌شناسی قرار دهد. همانطور که میدانید، عارضه یابی شناسایی مشکلات سازمان ، تجزیه و تحلیل آنها و ارائه بسته ها و راهکارها جهت رفع آنها و یا کاهش تاثیرات منفی آنها درسازمان می باشد.

سرآمد شدن یک سازمان فرآیند پیوسته ایست که با برنامه ریزی و هدف گذاری آغاز می شود و درطول مسیر با ارزیابی های مداوم با توجه به اهداف ازپیش تعیین شده، نواقص و نارسایی ها مشخص شده و با اصلاحات لازم ، حذف موانع و تقویت نقاط  قوت انجام می شود.

انواع متدولوژی عارضه یابی:
مک کنزی:
یکی از متد های اصلی در مبحث عارضه یابی،  هفت اس مک کنزی است. مک کنزی یک مدل مدیریتی است که توسط مشاوران مشهور کسب وکار، رابرت واترمن و تام پیترز در سال ۱۹۸۰ پیاده شد. این مدل دیدگاهی استراتژیک، به گروههایی، از جمله کسب و کارها، واحد‌های تجاری و تیم‌ها دارند.

هفت اس عبارتند از ساختار، استراتژی، سیستم‌ها، مهارتها، سبک‌ها، کارکنان و ارزشهای مشترک. این مدل اغلب به عنوان ابزاری برای ارزیابی و پایش تغییرات در شرایط درونی یک سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در این مدل نظریه وجود دارد مبنی بر اینکه، برای آنکه سازمانی خوب عمل کند، این هفت عنصر باید در راستای یکدیگر قرار بگیرند و به طور متقابل یکدیگر را تقویت کنند. بنابراین این مدل کمک کند تا سازمان ها درک کنند که چگونه می توانند هم راستایی را میان این ۷ عنصر ایجاد نمایند تا عملکردشان را بهبود بخشند. و یا چگونه از این هم راستایی می‌توانند در دوره تغییر استفاده کنند. حال به توضیح این اجزا می پردازیم:

ساختار
مشاوران سازمان مک کینزی این نکته را یادآور می شوند که در محیط بسیار پیچیده که به صورت دائم دستخوش تغییر قرار می‌گیرد، یک سازمان موفق برای سازش با کارهای خاص استراتژیک می‌بایست به صورت موقت ساختار خود را تغییر دهد، بدون اینکه در کل ساختار سازمانی که مبتنی بر بخش های مستقل است، تغییراتی بدهد.

استراتژی
الگوی مبتنی بر هفت عامل (در مرحله عمل) بر این تاکید دارد که ارائه استراتژی، در مقایسه با مساله اجرایی، مساله کم اهمیت تری است و منظور از استراتژی، چیزی است که برای تحقق اهداف کلان سازمان و بر مبنای پیش بینی تحولات محیطی تنظیم می شود و بر مبنای آن مسنولیت‌ ها و تعهداتی برای سازمان ایجاد می گردد.

سیستم
در این مقوله تمامی‌ رویه‌ها و فرایند‌ های رسمی ‌و غیر رسمی ‌سازمان در انجام امور و وظایف، مورد توجه قرار می‌گیرد. آنها عبارتند از: سیستم ‌های ارزیابی و برنامه ریزی؛ سیستم تشویق و تنبیه؛ سیستم‌ های تخصیص منابع، بودجه بندی سرمایه ای، آموزش کارکنان و سیستم‌ های حسابداری ، نحوه برگزاری جلسات؛ پروتکل ‌های حل اختلافات و …

سبک یا شیوه مدیریت
مقصود از سبک یا شیوه مدیریت، بحث راجع به شخصیت مدیرعامل یا مدیریت ارشد سازمان نیست، بلکه مقصود یا هدف، الگویی واقعی و نمادین از عملیات یا اقداماتی است که مدیران انجام می دهند. این الگو بیش از آنکه کلمات قادر به بیان آن باشند، اولویت ها را مشخص خواهد کرد و بر عملکرد سازمانی اثراتی ژرف و شگرف می‌گذارد.

کارکنان
سازمان های موفق افراد و کارکنان خود را منابعی ارزشمند به حساب می ‌آورند که باید به آنها رسیدگی کند، وسایل رشد و پیشرفت آنها را فراهم آورند و سپس آنها را در پست ‌های مربوطه منصوب نمایند (تخصیص منابع انسانی). مدیران ارشد وقت و انرژی خود را صرف برنامه ریزی و رشد کارکنان می ‌نمایند، می‌کوشند مدیران کنونی سازمان را در امور مشارکت دهند و برای رشد و پرورش مدیران جدید از سایت ‌هایی پیروی کنند که در اجرای آنها پست ‌ها و مشاغلی را به افراد واگذار نمایند .

مهارت
مقصود از مهارت فعالیتی است که سازمان آن را به بهترین شکل انجام می دهد؛ به عبارت دیگر ویژگی‌ ها و توانمندی های برجسته سازمان و افراد آن، در مقایسه با رقبا. از جمله این مهارت ها می‌توان به مهارت‌ های ارتباطات و فناوری اطلاعات، اجرایی، مالی و حسابداری، خدمات پس از فروش، بازاریابی و توسعه محصول اشاره کرد.

 ارزش های مشترک
منظور از ارزش های مشترک اصول و مفاهیم ارزشی است که سازمان به اعضای خود القا می کند. این موارد راهنمای جهت گیری سازمان نسبت به انجام وظایف، اهداف، کارکنان، جامعه و غیره است.

منبع: 3orin.ir

بسیاری از کارآفرینانی که به صورت سنتی شروع به کار کرده‌اند و یا پس از مدتی به سمت راه اندازی کسب و کار اینترنتی رفته‌اند مسیرهای پرپیچ‌و‌خم‌ زیادی را برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار پیموده‌اند. در این مقاله شما را با ۲۰ نکته کلیدی از نگاه کارآفرینان برتر جهان برای ایجاد کسب و کار موفق آشنا خواهیم کرد.

تکنیک‌های کلیدی برای ایجاد یک کسب‌وکار از دیدگاه کارآفرینان موفق
ایجاد یک کسب‌وکار یکی از بهترین روش‌ها برای دستیابی به استقلال مالی، شکوفایی و تأثیر مثبت در دنیا است. اما این کار آسانی نیست. همانطور که هر کارآفرین موفقی تأکید دارد، ایجاد یک کسب‌وکار مستلزم سخت‌کوشی و فداکاری است. بیشتر کارآفرینان قبل از دستیابی به موفقیت سال‌های زیادی با شکست، ناامیدی و کسب تجربه مواجه می‌شوند. برای بیشتر کارآفرینان جاده موفقیت بیشتر شبیه یک فلش به سمت راست است.

اما دشواریِ ایجاد یک کسب‌وکار موفق به این معنا نیست که روش‌هایی برای هموار کردن این مسیر وجود ندارد. همانطور که استراتژیست کسب‌وکار و زندگی تونی رابینز اغلب می‌گوید: «موفقیت از خودش سرنخ‌هایی را بجا می‌گذارد».

شما به عنوان یک کارآفرین همیشه مجبور نیستید از آزمون و خطای خودتان درس بگیرید. مهم نیست در چه مرحله‌ای قرار دارید، همیشه افراد و شرکت‌های دیگری هستند که بتوانید از آن‌ها درس بگیرید (چیزهایی یاد بگیرید).

طی چند سال گذشته توانستیم با صدها کارآفرین موفق از سراسر دنیا مصاحبه کنیم، محتوا بسازیم و با آن‌ها همکاری کنیم. این کارآفرینان چه در پست‌های بلاگ، چه در ویدیوهای یوتیوب و حتی در دوره‌های آنلاین به طور سخاوتمندانه‌ای بینش‌هایشان را با ما به اشتراک گذاشتند تا به جامعه کارآفرینان و سازندگان دوره‌های آنلاین کمک کنند.

پس از بررسی دقیق این منابع تصمیم گرفتیم تعدادی از پیشنهاداتِ مورد علاقه‌مان را در این پست با شما به اشتراک بگذاریم. امیدواریم این مجموعه از پیشنهادات در مسیر ایجاد کسب‌وکارتان به شما کمک کند تا تأثیر مثبتی در دنیا بگذارید (و حتی از اشتباهات پرهزینه جلوگیری کنید!).

از خواندن این مقاله لذت ببرید!

۲۰ نکته برتر برای ایجاد یک کسب‌وکار موفق
۱.از مخاطبانتان نظرسنجی کنید که به چه چیزهایی علاقه دارند
موفقیت در کسب و کار - از مخاطبانتان نظرسنجی کنید که به چه چیزهایی علاقه دارند

دوری کلارک – «مهمترین مرحله قبل از شروع کار است: از مخاطبانتان نظرسنجی کنید که به چه چیزهایی علاقه دارند و سپس تقاضا را بررسی کنید و اطمینان حاصل نمایید که اطلاعات مهم و مربوطه را به آن‌ها ارائه می‌کنید. این کار شما را در مسیرِ ساخت محصولی که مردم واقعأ به آن نیاز دارند قرار می‌دهد».

۲.سعی نکنید فورأ یک محصول بی‌نقص تولید کنید. فقط کارتان را شروع کنید و به نقطه فروش برسید
موفقیت در کسب و کار - سعی نکنید فورأ یک محصول بی‌نقص تولید کنید. فقط کارتان را شروع کنید و به نقطه فروش برسید

اسکات اولدفورد – «پول براساس مقدار حرکت بدست می‌آید نه کمال. یعنی واقعأ نیاز ندارید که یک وب‌سایت بی‌نقص داشته باشید و دوره‌ای که طراحی می‌کنید نیز حتمأ نباید کامل باشد. من از زمان شروع کارم در ماه می سال ۲۰۱۵ محصول اصلی را شش بار ثبت کردم. فقط کارتان را شروع کنید و به نقطه فروش برسید؛ این مهمترین بخش در شروع کار است».

۳.به دنبال روش‌هایی برای خدمت‌رسانی بهتر به مخاطبان و مشتریان موجود بگردید
موفقیت در کسب و کار - به دنبال روش‌هایی برای خدمت‌رسانی بهتر به مخاطبان و مشتریان موجود بگردید

ایمی پورترفیلد – «به مخاطبانی که جذب کرده‌اید نگاه کنید. حتی بهتر است کسانی که قبلأ از شما خرید کرده‌اند را نیز بررسی کنید. اگر فهرستی شامل ۵۰۰۰ مخاطب یا بیشتر دارید بجای تمرکز برای اضافه کردن فهرست ایمیلتان یا افزایش مخاطبان رسانه‌های اجتماعی‌تان بر ایجاد محتوای جدید برای کسانی که قبلأ آن‌ها را جذب کردید تمرکز کنید. این مخاطبان به چه محصول یا برنامه جدیدی نیاز دارند؟ برای آن‌ها یک مجموعه محصول جدید بسازید. من یک مجموعه محصول شامل سه برنامه اصلی دارم که هر برنامه با برنامه بعدی در ارتباط است. این کار باعث می‌شود به پشتیبانی از مخاطبانی که قبلأ جذب کرده‌ام ادامه دهم درحالیکه درآمدم نیز افزایش می‌یابد».

۴.ببینید بازارتان چه چیزی می‌خواهد سپس آن را برایش بسازید
موفقیت در کسب و کار - ببینید بازارتان چه چیزی می‌خواهد سپس آن را برایش بسازید

جی جی ویرجین – «من نظریه بساز و بفروش را تأیید نمی‌کنم. می‌خواهم بدانم مخاطبان به چه چیزی نیاز دارند و سپس آن را برایشان بسازم».

۵.از بازخورد مشتریانتان برای تغییر و ارتقاء خود استفاده کنید
موفقیت در کسب و کار - از بازخورد مشتریانتان برای تغییر و ارتقاء خود استفاده کنید

جیمز آلتوچر – «هیچ کسی کاملأ بی‌نقص نیست. گاهی اوقات باید تصمیم به انجام کاری بگیرید و سپس براساس بازخورد آن را تغییر دهید. نیازی نیست که صبر کنید تا به کمال برسید. فقط باید کارتان را راه‌اندازی کنید و سپس بازخورد اولیه را بدست آورید. سپس می‌توانید آن را تغییر دهید».

۶.از گروه‌های فیسبوک برای ایجاد یک اجتماع در زمینه کسب‌وکارتان استفاده کنید
موفقیت در کسب و کار - از گروه‌های فیسبوک برای ایجاد یک اجتماع در زمینه کسب‌وکارتان استفاده کنید

دانا مالستف – «گروه فیسبوک فقط یک گروه نیست بلکه یک اجتماع است و فقط طی یک سال توانستیم آن را به بیش از ۲۰ هزار عضو برسانیم. من به پیشرفت افراد دیگر کمک می‌کنم، ما برای زنان دیگر جشن می‌گیریم و از طریق رقابت با یکدیگر همکاری می‌کنیم. به نظرم دنبال‌‌کننده‌های قوی را بدست آوردم نه فقط به دلیل اینکه محتوای خوب و منطقی را تولید می‌کنم بلکه به این خاطر که یک برند معتبر و همچنین سرگرم‌کننده تولید می‌کنم».

۷.تا زمانیکه به نقطه فروش نرسیده باشید ایده‌ شما به تأیید نرسیده است
موفقیت در کسب و کار - تا زمانیکه به نقطه فروش نرسیده باشید ایده‌ شما به تأیید نرسیده است

مایکل اونیل – «مردم با کارت اعتباری‌شان رأی می‌دهند. اگر واقعأ برای ایده شما پول خرج نکنند یعنی این ایده هنوز به تأیید نرسیده است».

۸.انتخاب نام تجاری (برند) همان برداشتی که در بازار برای جذب مخاطب هدف ایجاد می‌کنید
موفقیت در کسب و کار - انتخاب نام تجاری (برند) همان برداشتی که در بازار برای جذب مخاطب هدف ایجاد می‌کنید

ری پرز – «یک برند بزرگ با درک مخاطب و جایگاه او، درک بازار و درک موضع‌تان شروع می‌شود. برای اینکه بتوانید مخاطب هدف را جذب کنید باید چه برداشتی را ایجاد کنید؟ نقطه اشتراک بین اعتبار، تمایز و انحصار و ارتباط همان جایی است که باید برندتان را تثبیت کنید».

۹.با ساخت محتوای سودمند برای مخاطبان به آن‌ها نشان دهید که برایشان اهمیت قائلید
موفقیت در کسب و کار - با ساخت محتوای سودمند برای مخاطبان به آن‌ها نشان دهید که برایشان اهمیت قائلید

سانی لناردوزی – «اهمیت زیادی برای جامعه‌تان قائل شوید و ثابت قدم باشید و به طور منظم محتوا تولید کنید، در این صورت گروهی از افرادی را خواهید داشت که آمادگی بالایی دارند و تمایل دارند تا آخر عمرشان مشتری شما باشند».

۱۰.بستر شخصی‌تان را بسازید اما سعی نکنید همه را جذب کنید
موفقیت در کسب و کار - بستر شخصی‌تان را بسازید اما سعی نکنید همه را جذب کنید

آدام برائوم – «نیازی نیست که تمام افراد را راضی نگه دارید (همه را جذب کنید) اما کسی یا گروه کوچکی از افراد وجود دارد که محتوایی که به اشتراک می‌گذارید را باور دارد و برایش ارزشمند است. اگر واقعأ خواسته‌های آن‌ها را اجابت کنید آنگاه آن‌ها نیز این محتوا را با افراد دیگری به اشتراک می‌گذارند و آن را به بخشی از زندگی‌شان تبدیل می‌کنند. و در نهایت این بستر نه تنها شما را قادر می‌سازد تا کارهایی که می‌خواهید را برای خود و خانواده‌تان انجام دهید بلکه یک میراث از خودتان در جهان بجا می‌گذارید».

۱۱.به اشتراک‌گذاری داستان شخصی‌تان باعث می‌شود پیوندهای قوی‌تری با دیگران برقرار کنید
موفقیت در کسب و کار - به اشتراک‌گذاری داستان شخصی‌تان باعث می‌شود پیوندهای قوی‌تری با دیگران برقرار کنید

الکسی پانوس – «اغلب تصور می‌کنیم که به دلیل آسیب‌پذیری و صراحت مورد قضاوت و تمسخر واقع می‌شویم، اما اتفاقی که می‌افتد بسیار متفاوت است. وقتی بخش‌هایی از خودمان را به اشتراک می‌گذاریم بیشتر به انسانیت می‌رسیم و این انسانیت همان چیزی است که ما را به یکدیگر پیوند می‌دهد.

بنابراین اگر می‌خواهید پیوندهایتان با یک گروه را توسعه دهید و با کسانی که واقعأ شما و پیامتان را درک می‌کنند مشارکت داشته باشید باید داستانتان را با آن‌ها به اشتراک بگذارید».

۱۲.بهترین راه برای بازاریابیِ کسب‌وکارتان این است که به مخاطبان هدف نشان دهید آن‌ها را درک می‌کنید
موفقیت در کسب و کار - بهترین راه برای بازاریابیِ کسب‌وکارتان این است که به مخاطبان هدف نشان دهید آن‌ها را درک می‌کنید

مارک لک – «قرار نیست بازار و مردم را مجبور کنید ارزش چیزی که دارید را درک کنند. باید به گونه‌ای بازاریابی کنید که مردم بفهمند شما احساسات آن‌ها را می‌دانید. بهترین روش برای بازاریابی این است که مردم بدانند شما احساسات آن‌ها را درک می‌کنید نه اینکه آن‌ها را مجبور کنید محصولتان و ارزش آن را درک کنند».

۱۳.درآمدتان را مجددأ در کسب‌وکارتان سرمایه‌گذاری کنید تا سریع‌تر به افراد و مقیاس بیشتری برسید
موفقیت در کسب و کار - درآمدتان را مجددأ در کسب‌وکارتان سرمایه‌گذاری کنید تا سریع‌تر به افراد و مقیاس بیشتری برسید

جینین بلکول – «فهرست مخاطبانم را از طریق تبلیغات فیسبوک مستقیمأ در یک صفحه وبینار توسعه دادم. تقریبأ به طور روزانه وبینار را اجرا کردم. فروش‌های ناشی از وبینار در روز اول را مجددأ سرمایه‌گذاری کردم تا در روز دوم تبلیغات بیشتری انجام دهم. به سرعت توانستم بازاریابی‌ام را پرورش دهم و در اولین راه‌اندازی تشکیلاتم توانستم فهرست مخاطبانم را توسعه دهم. فهرست کوچکی که با ۱۵۰ نفر شروع کرده بودم در مدت زمان کوتاهی به یک اجتماعِ بیش از ۵۰ هزار مربی، مشاور، نویسنده و متخصص تبدیل شد».

۱۴.رقابت چیز خوبی است و ثابت می‌کند که عرضه شما با تقاضا مواجه می‌شود
موفقیت در کسب و کار - رقابت چیز خوبی است و ثابت می‌کند که عرضه شما با تقاضا مواجه می‌شود

گرگ اسمیت – «از رقابت نترسید. رقابت تأیید می‌کند که مشکلی که شما قصد دارید آن را حل کنید یا راه حلی که برای یک مشکل ارائه می‌دهید با تقاضا روبرو می‌شود. بنابراین به دنبال این رقابت بگردید».

۱۵.از رسانه‌ها برای ایجاد فهرست مخاطبان و افزایش فروش استفاده کنید
موفقیت در کسب و کار - از رسانه‌ها برای ایجاد فهرست مخاطبان و افزایش فروش استفاده کنید

استر کیس – «این مسئله به شدت حائز اهمیت است که یک مکانیزم داشته باشید که به کمک آن بتوانید توجهی که از طریق مصاحبه با رسانه‌ها جلب کرده‌اید را به فروش تبدیل کنید».

منبع: www.webramz.com

اصول توسعه تجارت چیست؟

Hedie Rezazade Hedie Rezazade Hedie Rezazade · 1403/7/15 18:56 ·

در ساده‌ترین عبارت، توسعه کسب و کار را می‌توان به عنوان ایده‌ها، ابتکارات و فعالیت‌هایی که به بهبود یک کسب و کار کمک می‌کند خلاصه کرد. این شامـل افزایش درآمد، رشد از نظر گسترش مشاغل، افزایش سودآوری با ایجاد مشارکت‌های استراتژیک و تصمیم‌گیری‌های استراتژیک تجاری است.

“مدیر توسعه کسب و کار”، “مدیر توسعه تجارت” و “معاون توسعه تجارت” همه عناوین شغلــی چشمگیری هستند که اغلب در سازمان‌های تجاری شنیده می‌شود. فروش، ابتکارات استراتژیک، مشارکت‌های تجاری، توسعه بازار، گسترش تجارت و بازاریابی، همه این زمینه‌ها در توسعه تجارت دخیل هستند اما اغلب با هم مخلوط شده و به اشتباه تنها عملکرد توسعه کسب و کار تلقــی می‌شوند.

تعاریف توسعه کسب وکار
توسعه تجارت شامل طیف وسیعی از ایده‌ها، فعالیت‌ها و ابتکارات است که صاحب مشاغل و مدیریت با هدف بهبود کسب و کار پیاده‌سازی می‌کنند.
توسعه تجارت می‌تواند اهداف زیادی مانند رشد فروش، گسترش تجارت، تشکیل مشارکت‌های استراتژیک و افزایش سودآوری را شامل شود.
توسعه موفق کسب و کار بر هر بخش در یک شرکت، از جمله فروش، بازاریابی، تولید، منابع انسانی، حسابداری، امور مالــی، توسعه محصول و مدیریت فروشندگان تأثیر می‌گذارد.
توسعه دهندگان کسب و کار باید از فرصت‌های جدید بازار، امکان توسعه، پیشرفت رقبا و منابع فعلــی درآمد شرکت مطلع باشند.
آشنایــی با اصول توسعه تجارت
فعالیت‎‌های توسعه تجارت در بخش‌های مختلف از جمله فروش، بازاریابی، مدیریت پروژه، مدیریت محصول و مدیریت فروشندگان گسترش می‌یابد. شبکه سازی، مذاکرات، مشارکت‌ها و صرفه‌جویــی در هزینه‌ها نیز شامل می‌شود. همه این بخش‌ها و فعالیت‌های مختلف توسط اهداف توسعه تجارت هدایت شده و با آنها هماهنگ است.

۱. بازاریابی
بازاریابــی شامل تبلیغات با هدف فروش موفق محصولات به مشتریان نهایــی است. بازاریابی نقش مکمل در دستیابی به اهداف فروش دارد. ابتکارات توسعه تجارت ممکن است بودجه بازاریابی برآورد شده را اختصاص دهند. بودجه‌های بالاتر به استراتژی‌های بازاریابی تهاجمــی مانند تماس سرد، ویزیت‌های شخصــی، نمایش راه‌ها و توزیع نمونه رایگان اجازه می‌دهد. بودجه کمتر منجــر به استراتژی‌های بازاریابی منفعل مانند تبلیغات آنلاین محدود، تبلیغات چاپــی، تبلیغات رسانه‌های اجتماعــی و بیلبوردها می‌شود.

۲. ابتکارات یا مشارکت‌های استراتژیک
آیا برای ورود به یک بازار جدید، ارزش این را دارد که تمام تشریفات مورد نیاز را پاکسازی کنید یا ایجاد استراتژیک یا مشارکت با شرکت‌های محلــی که قبلاً در منطقه فعالیت می‌کردند منطقی‌تر خواهد بود؟ تیم توسعه تجارت با کمک تیم‌های حقوقــی و مالی، تمام جوانب مثبت و منفــی گزینه‌های موجود را می‌سنجد و گزینه‌ای را انتخاب می‌کند که به بهترین وجه در خدمت کسب و کار باشد.

۳. مدیریت پروژه / برنامه‌ریزی تجاری
آیا توسعه تجارت نیازمند تسهیلات جدیدی در بازار جدید است یا همه محصولات در کشور اصلــی تولید شده و سپس به بازار هدف وارد می‌شوند؟ آیا گزینه دوم به تسهیلات اضافی در کشور پایه نیاز دارد؟ چنین تصمیماتــی بر اساس ارزیابی‌های مربوط به زمان و هزینه توسط تیم توسعه تجارت نهایی می‌شود. سپس، تیم مدیریت پروژه / اجرای پروژه وارد عمل می‌شود تا به هدف مورد نظر برسد.

۴. مدیریت تولید
استانداردهای نظارتــی و الزامات بازار در کشورهای مختلف متفاوت است. ممکن است دارویی با ترکیب خاص در هند مجاز باشد اما برای مثال در انگلستان مجاز نباشد. آیا بازار جدید به نسخه سفارشی یا کاملاً جدید محصول نیاز دارد؟

۵. الزامات کار انسان، محصول را هدایت می‌کند
بخش‌های معاملات و تولید، همانطور که توسط استراتژی تجاری تعیین شده است. ملاحظات هزینه، تأییدیه‌های قانونــی و پایبندی به مقررات همگــی به عنوان بخشی از برنامه توسعه تجارت ارزیابی می‌شوند.

۶. مدیریت فروشنده
آیا تجارت جدید به فروشندگان خارجــی نیاز دارد؟ به عنوان مثال، آیا ارسال یک محصول یا خدمات، پیک اختصاصی نیاز دارد؟ آیا شرکت با هر زنجیره خرده فروشی مستقر برای خرده فروشی شریک می‌شود؟ هزینه‌های مربوط به این مشارکت‌ها چقدر است؟ تیم توسعه کسب و کار از طریق این سوالات کار می‌کند.

۷. مذاکرات، شبکه‌سازی
برخــی از ابتکارات تجاری ممکن است به مهارت‌های نرم نیاز داشته باشند. به عنوان مثال، سایر مهارت‌های نرم مانند شبکه و مذاکره ممکن است با اشخاص ثالث مختلف مانند فروشندگان، آژانس‌ها، مقامات دولتــی و تنظیم کننده مورد نیاز باشد. همه این ابتکارات بخشــی از توسعه تجارت است.

۸. صرفه‌جویی در هزینه
توسعه تجارت تنها افزایش فروش، محصولات و دسترسی به بازار نیست. تصمیمات استراتژیک نیز برای بهبود نتیجه نهایــی، که شامل اقدامات کاهش هزینه است، مورد نیاز است. برای مثال، ارزیابی داخلــی که هزینه‌های بالای سفر را آشکار می‌کند، ممکن است منجــر به تغییر سیاست سفر شود، مانند میزبانــی تماس‌های ویدئویـی به جای جلسات در محل، یا انتخاب روش‌های حمل و نقل ارزانتر.

مدیریت می‌تواند با برون سپاری کارهای غیر اصلــی مانند صورتحساب، حسابداری، امور مالــی، عملیات فناوری و خدمات به مشتریان، طرح‌های مشابهی را برای صرفه‌جویی در هزینه اجرا کند. مشارکت‌های استراتژیک مورد نیاز برای این ابتکارات بخشــی از توسعه تجارت است.

توسعه دهنده کسب و کار باید چه چیزی را بداند؟
از آنجا که توسعه تجارت شامل تصمیم‌گیری در سطح بالا است، توسعه دهنده کسب و کار باید در مورد موارد زیر مطلع باشد:

وضعیت فعلــی کسب و کار از نظر تجزیه و تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها)
وضعیت فعلــی کل صنعت و پیش بینی‌های رشد
تحولات رقبا، تحلیل رقبا
منابع اصلــی فروش / درآمد مشاغل فعلــی و وابستگی‌ها
مشخصات مشتری
فرصت‌های جدید و ناشناخته بازار
حوزه‌ها / محصولات / بخش‌های جدید واجد شرایط برای توسعه مشاغل که ممکن است مکمل کسب و کار موجود باشد
دیدگاه بلند مدت، به ویژه در مورد ابتکارات پیشنهادی
مناطق هزینه و گزینه‌های احتمالــی برای صرفه جویی در هزینه
طرح کسب و کار
سناریوی توسعه کسب و کار که در بالا مورد بحث قرار گرفت، مختص یک برنامه توسعه کسب و کار است که تقریباً هر واحد تجاری می‌تواند تأثیر آن را احساس کند. اهداف توسعه تجاری مشابهی مانند توسعه یک خط تجاری جدید، توسعه کانال فروش جدید، توسعه محصول جدید، مشارکت‌های جدید در بازارهای موجود / جدید و حتی تصمیمات ادغام و خرید (M&A) وجود دارد.

به عنوان مثال، در صورت ادغام، می‌توان با ادغام عملکردهای مشترک بخش‌های تولیدی، مالــی و حقوقی دو شرکت، صرفه‌جویی قابل توجهی در هزینه‌ها انجام داد. به طور مشابه، یک کسب و کار که از پنج دفتر مختلف در یک شهر فعالیت می‌کند، می‌تواند به یک مرکز بزرگ منتقل شود، که منجر به صرفه‌جویی قابل توجهی در هزینه‌های عملیاتــی می‌شود. با این حال، اگر مکان جدید برای همه مناسب نباشد، آیا منجر به فرسایش کارکنان می‌شود؟ این وظیفه تیم توسعه کسب و کار است که چنین نگرانی‌هایی را ارزیابی کند.

در اصل، توسعه کسب و کار شامل تصمیم‌گیری در سطح بالا بر اساس ارزیابــی واقع بینانه از همه تغییرات احتمالــی و تأثیر آنها است. هدف از طریق ایده‌ها و ابتکارات جدید بهبود چشم اندازهای کلــی کسب و کار است که عملکرد واحدهای تجاری مختلف را هدایت می‌کند. فروش نیست؛ بازاریابی نیست؛ شریک نیست. در عوض، این سیستم زیست محیطــی است که کل تجارت و بخش‌های مختلف آن را در بر می‌گیرد و باعث رشد کلی می‌شود.

در حالی که متداول است که شرکت‌های نوپا در توسعه کسب و کار به دنبال کمک خارجــی هستند، اما با بالغ شدن کسب و کار، باید هدف خود توسعه تخصصی کسب و کار خود در داخل باشد.

موارد مناسب برای توسعه تجارت
توسعه دهنده کسب و کار می‌تواند مالک(های) مشاغل یا کارمند(های) تعیین شده باشد که در توسعه تجارت فعالیت می‌کنند. هرکسی که بتواند یک تغییر استراتژیک در کسب و کار را برای افزودن ارزش به کسب و کار ایجاد یا پیشنهاد کند، می‌تواند در توسعه تجارت مشارکت داشته باشد. مشاغل اغلب کارکنان را تشویق می‌کنند تا ایده‌های نوآورانه را مورد بحث و بررسی قرار دهند، که می‌تواند به بهبود پتانسیل کل مشاغل کمک کند.

چه چیزی فعالیت توسعه تجارت را هدایت می‌کند؟
با توجه به گستره وسیع توسعه و فعالیت‌های تجاری، هیچ روش و اصولــی استاندارد وجود ندارد. از کاوش در فرصت‌های جدید در بازارهای خارجــی تا معرفی کارآمدی در عملیات تجاری داخلــی، همه چیز می‌تواند زیر چتر توسعه تجارت قرار گیرد. کسانی که در توسعه تجارت مشارکت دارند باید ایده‌های خلاقانه ارائه دهند، اما پیشنهادات آنها ممکن است غیر ممکن یا غیرواقعی باشد. مهم انعطاف‌پذیری است. کارکنانــی که متولی توسعه تجارت هستند باید سعی کنند انتقادات سازنده را جویا شده و از آن انتقاد کنند و به خاطر داشته باشند که این یک فرایند است.

اخلاق توسعه تجارت
اخلاق تجاری شامل اجرای شیوه‌های مناسب و منصفانه در مورد موضوعاتــی مانند حاکمیت شرکتــی، تجارت داخلی، رشوه، تبعیض، مسئولیت اجتماعی شرکت و مسئولیت‌های امانتداری است. قوانین و مقررات اغلب استانداردی را برای اخلاق تجاری تعیین می‌کنند، که شرکت‌ها می‌توانند برای جلب اعتماد و وفاداری مصرف کنندگان و شرکت کنندگان در بازار، از آنها پیروی کنند و بر اساس آن عمل کنند.

سوالات متداول توسعه تجارت
چرا توسعه تجارت جدید مهم است؟ توسعه مشاغل جدید برای ایجاد شغل، توسعه صنایع کلیدی و پیشبرد اقتصاد مهم است.
مهارتهای کلیدی مدیران توسعه تجارت چیست؟ مدیران توسعه باید دارای مهارت‌های رهبری، بینش، انگیــزه و تمایل به همکاری با افراد مختلف برای رسیدن به یک هدف مشترک باشند.
چگونه می‌توانم در توسعه تجارت موفق باشم؟ داشتن چشم‌انداز و جمع‌آوری تیم خوب از جمله عواملــی است که به پیش‌بینی موفقیت در توسعه کسب و کار کمک می‌کند. اما یک توسعه دهنده موفق همچنین یک طرح تجاری خوب می‌نویسد، که به برنامه‌ای تبدیل می‌شود که آنها موفقیت خود را از آن می‌گیرند.
برنامه توسعه تجارت باید شامل چه مواردی باشد؟ یک برنامه توسعه کسب و کار یا طرح کسب و کار، اهداف یک کسب و کار را توضیح می‌دهد و قصد دارد چگونه به آن برسد، از جمله اهداف، هزینه‌های راه‌اندازی و نقاط عطف هدفمند.
سخن پایانی
ممکن است تعریف توسعه تجارت دشوار باشد، اما با استفاده از یک مفهوم کار به راحتــی قابل درک است. ذهنیت باز، تمایل به ارزیابــی خود صادقانه و واقع بینانه و توانایی پذیرش شکست‌ها، برخــی از مهارت‌های مورد نیاز برای توسعه موفق کسب و کار هستند. فراتر از ایده پردازی، پیاده‌سازی و اجرای یک ایده توسعه کسب و کار، نتایج نهایی، بیشترین اهمیت را دارد.

درخشان‌ترین ذهن‌ها در توسعه کسب و کار باید آماده باشند تا بتوانند تغییراتــی را ایجاد کنند تا بهترین نتایج را به دست آورند. هرگونه تأیید یا عدم تأیید یک تجربه یادگیری است، و این متخصصان را برای چالش بعدی آماده می‌کند.

منبع: keysun-co.com

مدیریت کسب و کار چیست

Hedie Rezazade Hedie Rezazade Hedie Rezazade · 1403/7/10 14:53 ·

زمانی که حرف از مدیریت کسب و کار‌ زده می‌شود، بسیاری از افراد به یاد مدیران باسابقه‌ای می‌افتند که شخصیتی کاریزماتیک، جدی و زندگی پرمشغله‌ای دارند و دائم در حال کار کردن هستند اما در واقع، امروزه تعریف مدیریت کسب و کار تغییر کرده است و مؤلفه‌های مشخصی دارد. ما در این مطلب از متانکست به شما می‌گوییم که مدیریت کسب و کار چیست، رشته MBA و DBA را برای شما شرح می‌دهیم و شما را با انواع مدیریت کسب و کار و چالش‌های آن رو به رو و آشنا می‌کنیم. پس با ما همراه باشید.

در این مطلب تا حدی یاد می‌گیرید که روش‌های مدیریت کسب و کار چیست و متوجه می‌شوید که داشتن توانایی مدیریت کسب و کار، ذاتی و ارثی نیست و شما با افزایش دانش و تمرین می‌توانید به یک مدیر موفق در هر کسب و کاری تبدیل شوید.

مدیریت کسب و کار چیست؟

مدیریت کسب و کار شامل برنامه‌ریزی، سازماندهی، هماهنگی و کنترل منابع (انسانی، مالی، فیزیکی و اطلاعاتی) موثر و کارآمد در یک سازمان است که در نهایت، دستیابی به اهداف و مقاصد کسب و کار را رقم بزند.

MBA شامل نظارت بر عملکرد‌های مختلف مانند عملیات، مالی، بازاریابی، منابع انسانی و برنامه‌ریزی استراتژیک است تا کسب و کار به اهداف تجاری خود برسد.

وظایف کلی و اصلی مدیر کسب و کار چیست؟

مدیر کسب و کار الزاما همان بنیانگذار نیست و ممکن است در برخی از سازمان‌ها فردی با تجربه به عنوان مدیر کسب و کار استخدام شود و وظایف مهم و رهبری شرکت را بر عهده بگیرد. به عنوان مثال، بنیانگذاران شرکت دیجیکالا چندین سال است که مدیریت کسب و کار را کنار گذاشته‌اند و فردی باتجربه را به عنوان مدیر این سازمان مهم استخدام کرده‌اند. وظایف اصلی و کلی مدیریت کسب و کار عبارت است از:

برنامه‌ریزی استراتژیک

تعیین اهداف و استراتژی‌های بلند مدت برای هدایت سازمان به سمت موفقیت. تقریبا می‌توان گفت که اولین و مهم‌ترین وظیفه مدیر کسب و کار این است که دید و نگرش استراتژیک داشته باشد و برای آینده شرکت برنامه‌ریزی کلان و بلند-مدت کند.

چینش ساختار سازمانی

طراحی سلسله مراتب و تقسیم کار در سازمان برای تسهیل هماهنگی و ارتباطات. در واقع، مدیر کسب و کار باید افراد و کارمندان سازمان را از بالا تا پایین بچیند و سازماندهی کند تا هر کدام وظایف مشخصشان را بر عهده بگیرند.

مدیریت منابع انسانی

استخدام، آموزش، ایجاد انگیزه و مدیریت کارکنان برای به حداکثر رساندن بهره وری و مشارکت آن‌ها در سازمان هم یکی از مهم‌ترین وظایف مدیریت کسب و کار به عنوان رهبر سازمان است. از نظر منابع انسانی و رهبری آن، مدیر کسب و کار مثل یک مربی فوتبال است که تمام اعضای تیم را مدیریت می‌کند و چشم تمام بازیکنان به دست و اشاره اوست.

مدیریت مالی

مدیریت منابع مالی، بودجه‌بندی، گزارشگری مالی و تصمیم‌گیری برای تضمین سلامت مالی سازمان از جمله وظایف اصلی مدیریت کسب و کار که این کار را با استفاده از یک تیم مالی قوی انجام می‌دهد.

مدیریت عملیات

نظارت بر فرایند تولید، مدیریت زنجیره تامین، کنترل کیفیت و بهبود کارایی برای ارائه محصولات یا خدمات به طور موثر نیز بر عهده مدیر کسب و کار است.

مدیریت بازاریابی

تجزیه و تحلیل روند‌های بازار، شناسایی نیاز‌های مشتری، توسعه استراتژی‌های بازاریابی و ترویج محصولات یا خدمات برای دستیابی به اهداف فروش و درآمد چیزی است که مدیر کسب و کار باید هر روز به آن رسیدگی کند.

مدیریت اطلاعات

استفاده از فناوری و سیستم‌های اطلاعاتی برای جمع آوری، پردازش، تجزیه و تحلیل و توزیع اطلاعات برای تصمیم‌گیری و اثربخشی سازمانی نیز از وظیفه‌های مدیر کسب و کار است.

هدف مدیریت کسب و کار بهینه‌سازی منابع، به حداقل رساندن ریسک‌ها و انطباق با شرایط متغیر بازار برای تضمین پایداری و رقابت‌پذیری سازمان در بلندمدت است. این کار به داشتن مهارت رهبری، توانایی حل مسئله، مهارت‌های ارتباطی و داشتن درک عمیق از اصول و شیوه‌های تجاری نیاز دارد.

اگر بیشتر به وظایف مدیریت کسب و کار دقت کنید، می‌بینید که یک مدیر تقریبا باید همه چیز را بداند و در همه حوزه‌ها دانش حداقلی داشته باشد تا بتواند اعضای تمام واحد‌های اصلی کسب و کار را مدیریت کند و بر کار آن‌ها نظارت کند.

یعنی دقیقا یکی از دشواری‌های مدیریت کسب و کار این است که شما باید به اندازه یک مالی‌چی از حسابداری بدانید، به اندازه یک بازاریاب حرفه‌ای از فروش بدانید، در سطح یک روانشناس از مدیریت منابع انسانی بدانید، مدیریت لجستیک و زنجیره تامین بلد باشید و بسیاری از وظایف و تجارب دیگر که یک مدیر کسب و کار به آن نیاز دارد.

نکته:به همین دلیل است که معمولا کسانی که بدون هیچ تجربه‌ای از حضور در سازمان‌ها به سراغ تاسیس کسب و کار می‌روند، با شکست سختی رو به رو می‌شوند چون مدیری خوب کار می‌کند که قبلا کارمند بوده باشد، واحد‌های مختلف را بشناسد و نیاز‌های کارمندان و فرایند‌های کسب و کار را درک کند.

انواع بخش‌های مدیریت کسب و کار چیست؟

برای این که بدانید انواع بخش‌های مدیریت کسب و کار چیست، توصیه می‌کنیم که وظایف مدیر که در پاراگراف‌های پیشین بیان کردیم فکر کنید. انواع بخش‌های مدیریت کسب و کار دقیقا با انواع وظایف مهم مدیر کسب و کار هم‌پوشانی دارد که در ادامه هر کدام را بررسی کرده‌ایم:

مدیریت مالی

مدیریت مالی در تلاش است تا تعادلی بین سود و ریسک ایجاد کند تا سود و افزایش آن را را برای کسب و کار تضمین کند.

مدیریت مالی به مدیران کسب و کار نیاز دارد که وظیفه برنامه‌ریزی، هدایت و هماهنگی با سرمایه‌گذاری، بانکداری، بیمه و سایر جنبه‌های مالی کسب و کار را بر عهده داشته باشند. سه عنصر کلیدی مدیریت مالی عبارت است از: برنامه‌ریزی، کنترل و تصمیم‌گیری.

مدیریت منابع انسانی

مدیریت منابع انسانی (HR) با استخدام، آموزش و حفظ و نگهداشت کارمندان سر و کار دارد.

مسئولیت مدیر کسب و کار فقط مدیریت بخش منابع انسانی، استخدام، حفظ و جذب کارکنان جدید نیست. مدیران منابع انسانی هم به همان اندازه مسئول این موارد است زیرا مدیریت کارمندان بر رشد آینده یک سازمان تأثیر می‌گذارد.

مدیریت عملیاتی

مدیریت عملیات به مدیران کسب و کار نیاز دارد تا نظارت کنند که آیا تمام بخش‌های یک سازمان به طور کارآمد عمل می‌کنند و روی ریل بهره وری قرار دارند یا نه.

برای این کار، مدیر کسب و کار باید با بخش‌های متعددی سر و کار داشته باشد و بهترین استراتژی‌ها و فرایند‌های تجاری را تدوین کند. تیم‌های عملیاتی باید از کسب، توسعه و استفاده مناسب از منابع مورد نیاز کسب و کار اطمینان حاصل کنند.

در واقع، یکی از انواع مدیریت کسب و کار که مدیریت عملیاتی است، علاوه بر نظارت بر فرایند‌ها و واحد‌های عملیاتی مختلف، به چینش و تعریف فرایند‌ها هم مربوط است.

به عنوان مثال، مدیریت کسب و کار بر واحد تامین سازمان نظارت می‌کند و آن‌ها را راهنمای می‌کند تا سرعت و کیفیت تامین را افزایش دهند و برای این کار، فرایند‌ها و وظایف جدیدی برای کارمندان واحد تامین تعریف می‌کند.

مدیریت بازاریابی

مدیریت بازاریابی کاربرد عملی منابع بازاریابی یک کسب و کار را بررسی و بر روی آن نظارت می‌کند. چهار حوزه اصلی مدیریت بازاریابی عبارت است از: تحلیل شرکت، همکار، مشتری و رقیب. مدیریت برند، استراتژی بازاریابی و قیمت‌گذاری نیز سه جزء اصلی مدیریت بازاریابی موثر است که و به دلیل اهمیت زیاد این بخش، مدیریت بازاریابی یکی از انواع مدیریت کسب و کار است.

مدیریت استراتژیک

موفقیت هر کسب و کاری به استراتژی‌های بازاریابی، مالی و عملیاتی آن بستگی دارد. اینجاست که بازاریابی استراتژیک به میدان می‌آید. مدیریت استراتژیک به اضافه کردن تفکر استراتژیک برای رهبری سازمان می‌پردازد.

این نوع مدیریت کسب‌وکار به سوالاتی مانند « کسب‌وکار می‌خواهد به کجا برسد» و «چگونه می‌تواند به آن جا برسد» پاسخ می‌دهد.

DBA و MBA چیست؟ رشته MBA مخفف چیست؟

دوره یا رشته MBA با وجود رونق دهه‌های اخیر آن، رشته‌ای نسبتاً قدیمی است و با تغییراتی در شکل، سرفصل‌ها و چارت درسی، بیش از صد سال قدمت دارد. MBA مخفف Master of Business Administration و به معنی کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار است و گاهی در نوشته‌های فارسی آن را به صورت «ام بی‌ای» هم می‌نویسند.

در واقع، رشته MBA یا دوره‌های خصوصی آن، مجموعه‌ای از مهارت‌ها و دانش مدیریت کسب و کار است که می‌توانید در دانشگاه‌های مختلف در مراکز آموزشی و دوره‌های خصوصی یاد بگیرید. این رشته مباحثی مانند رهبری و رفتار سازمانی، تصمیم‌گیری، مهارت ارتباطی و استراتژی و… را پوشش و به شما یاد می‌دهد.

در سراسر دنیا و در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی مختلف، بسیاری از افرادی که در رشته‌های دیگر تحصیل کرده‌اند، برای یادگیری مهارت مدیریت کسب و کار به ثبت نام در دوره یا رشته MBA رو می‌آورند. تحصیل در این دوره و رشته تضمین می‌کند که شما دانش نظری و علمی مورد نیاز برای مدیریت کسب و کار را فرا گرفته‌اید و پس از آن، با ورود به بازار و کسب و کار و با به دست آوردن تجربه و تمرین می‌توانید به مدیر خوبی تبدیل شوید.

حالا افراد و مدیران رده بالایی که مدرک و دوره MBA را دارند و سال‌ها تجربه مدیریت دارند، برای ارتقای دانش و مهارت خودشان تصمیم می‌گیرند که رشته و دوره جامع و تخصصی‌تری را پیگیری کنند تا توانایی‌هایشان را در مدیریت کسب و کار افزایش دهند. رده بالاتر از کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار (MBA)، می‌شود دکترای مدیریت کسب و کار؛ یعنی DBA.

دکترای مدیریت کسب و کار یا مدرک DBA(Doctorate Of Business)، مدرکی با تمرکز بر کسب و کار و مدیریت آن است که دانش عملی دانشجو را در حوزه مدیریت سازمان‌ها و شرکت‌ها افزایش می‌دهد و او را برای اجرا و عملی کردن این دانش در محیط کار آماده می‌کند.

رشته بیزینس چیست؟

برخی از مدیران موفق در ایران و سراسر دنیا از طریق تحصیل در رشته بیزینس یا مدیریت بازرگانی به دنیای مدیریت وارد شده‌اند. رشته مدیریت بازرگانی تقریبا همان MBA یا کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار است که در واحد‌ها و بخش‌های جزئی با هم تفاوت دارند اما به طور کلی، مدیریت بازرگانی و MBA تا حد زیادی به هم شبیه‌اند و تحصیل در این رشته به شما کمک می‌کند که مدیریت کسب و کار را به صورت جدی و تخصصی انجام دهید.

انواع مدیریت کسب و کار؟

چه بخواهید تعداد کمی از افراد یک واحد یا تیم کوچک در شرکت را به عنوان کارمند برای دیگران مدیریت کنید چه خودتان مدیر یک کسب و کار عظیم باشید، آشنایی با انواع سبک‌های مختلف مدیریت بسیار مهم است.

سبک مدیریت دموکراتیک

سبک مدیریت دموکراتیک به ایجاد پیوند اعتماد و درک متقابل بین کارکنان سازمان و مدیریت کمک می‌کند. رهبرانی که این نوع از مدیریت را پیشه می‌کنند، معمولاً قبل از تصمیم‌گیری تجاری از کارمندان نظر می‌خواهند. مدیران تجاری که از این سبک مدیریت پیروی می‌کنند، آماده آزمایش ایده‌های جدید هستند و در مقابل تجربه ایده‌های نو مقاوم نیستند و فقط خودشان تصمیم نمی‌گیرند.

 

منبع: metanext.biz

نرم افزار های مدیریتی به چه نرم افزار های می گویند؟ مدیران فعالیت ها و برنامه ها و وظایف متفاوت و زیادی دارند که رسیدگی به همه آنها سردرگم کننده، وقت گیر و فرسایشی است.

اگر شما به عنوان یک مدیر بخواهید خودتان شخصا یادتان به همه چیز باشید و همه جزئیات را در ذهن خود سپرده و به آنها رسیدگی کنید قطعا گرفتار عدم تمرکز روی وظایف اصلی و از دست دادن وقت و انرژی و در نتیجه کم شدن کیفیت کارتان می شود که عواقب خطرناک و جبران ناپذیری چون تصمیم گیری های اشتباه را به همراه خواهد داشت.

در دنیای امروز، نرم افزارها در تمام زمینه ها به کمک ما انسان ها آمده اند از جمله نرم افزارهای مدیریتی که وجودشان جزئی جدایی ناپذیر از سازمان و شرکت شماست.

در این مقاله درباره حیطه های کاری مختلفی که نرم افزارها برای آنها طراحی شده اند، معرفی برخی نرم افزارهای مشهور مدیریتی و … صحبت می کنیم.

فایده استفاده از نرم افزار مدیریتی :

نرم افزارهای مدیریتی برای سازماندهی مسئولیت های روزانه از جمله تقویم ها، فهرست  کارها،  ذخیره سازی اسناد و نامه ها، مدیریت منابع و بودجه، مدیریت اعضای تیم های کاری و … استفاده می شوند.

استفاده از نرم افزارهای مدیریتی که اطلاعاتی یکپارچه را در اختیار مدیران قرار می دهد، جزء ملزومات کسب و کار امروز است.

بهترین نرم افزار های مدیریتی چه ویژگی هایی دارند؟

لیست وظایف یا Task List:

نرم افزارهای مدیریتی با امکان اختصاص دادن و به روز رسانی وظایف به شما کمک می کند کارهای مهم تر را در اولویت خود قرار دهید. این طوری مطمئن خواهید بود که همه اعضای تیم شما در مسیر درست حرکت می کنند.

برنامه ها یا Schedules:

ابزارهای مدیریتی که دارای قابلیت تقویم، نمودار گانت یا برنامه ریزی روزانه یا هفتگی باشند، نسبت به گزینه های دیگر برتری دارند. این قابلیت ها به شما کمک می کنند بفهمید کار یک پروژه تا کجا پیش رفته و هر کدام از افراد تیم چه فعالیت هایی در راستای پیشبرد کار انجام داده اند.

به اشتراک گذاری فایل یا File sharing:

با امکان اشتراک گذاری و سازماندهی اسناد کلیدی پروژه ، دیگر زمان تلف شده ای برای جستجوی فایل ها را نخواهید داشت و همه افراد از طریق یک دیتابیس واحد، به فایل های مهم دسترسی خواهند داشت.

ارتباط یا Communication:

نرم افزارهای مدیریتی حتما باید قابلیت ارتباط داشته باشند. چون اگر مدیر و اعضای تیم به صورت روان و ساده با هم در ارتباط باشند، تمام مشکلات در اسرع وقت حل خواهند شد و دیگر نیاز به مکاتبات کاغذی هم نخواهد بود.

گزارش دهی یا Reporting:

بهترین نرم افزارهای مدیریتی قابلیت گزارش دهی و گزارش گیری دارند. این طوری مدیران می توانند مطمئن باشند پروژه در حال پیشرفت است و همه وظایف به موقع انجام می شوند.

انواع نرم افزار مدیریتی :

مدیریت ارتباط با مشتری:

کسب و کارها می توانند با اتصال نرم افزار مدیریت ارتباط بازاریابی به یک نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتریان ، تعاملات انجام شده را بر اساس داده های هر مشتری، پیگیری کرده و برای اقدامات بعدی تصمیم گیری کنند.

این امر کمک می کند تا بتوان تعامل با هر مشتری از طریق وبسایت ، ایمیل و شبکه های اجتماعی را متناسب با خواست و نیاز وی خودکار کرد. بدین ترتیب تیم بازاریابی سازمانی می تواند با راه اندازی کمپین های قوی، پیام درستی را در زمان درست، به دست مخاطب درست برساند.

 نرم افزار مدیریتی حوزه مدیریت زنجیره تامین:

طبقه بندی، ثبت و نگهداری صحیح کالا ومحصولات، کنترل به موقع موجودی مواد و کالا، برنامه ریزی برای ثبت سفارش به موقع آنها، شناسایی و بررسی تامین کنندگان ذیربط ، کنترل کیفیت مطلوب مواد اولیه خریداری شده از مهم ترین نیازهای تولید محصول با کیفیت و تحویل به موقع آنها به مشتریان می باشد. نرم افزارهای مدیریت زنجیره تامین کمک می کنند بتوانیم برنامه ریزی درستی برای تامین مواد و کالای مورد نیاز داشته باشیم.

 نرم افزار مدیریتی حوزه منابع انسانی:

دسترسی به سیستم محاسبه دقیق حقوق و دستمزد کارکنان، سازگاری باتغییر قوانین هر ساله استخدامی و تعریف پرتال پرسنلی جامع که امکان مشاهده و رفع ابهامات محاسبات کارکرد را برای کارکنان فراهم آورد، از نیازهای اصلی واحد منابع انسانی سازمان هاست. نرم افزار مدیریت منابع انسانی به عنوا راهکار رفع نیاز سیستم منابع انسانی باید بتواند از مرحله جذب و به کارگیری تا توسعه پرسنل را به صورت یکپارچه مدیریت کند.

 نرم افزار مدیریتی حوزه اتوماسیون بازاریابی:

نرم افزار های مدیریتی بازاریابی یکی از فناوری هایی هستند که با خودکارسازی فرایندهای فروش، به بهبود کسب و کار شما کمک می کنند.

به کمک این فناوری ، می توان تعاملات انجام شده با مشتریان را پیگیری کرد و خدماتی که طی فرایندهای بازاریابی ، فروش و پشتیبانی به وی ارائه می شود را متناسب با نیازها و علایق هر مشتری، شخصی سازی کرد.

  • مدیریت مستندات
  • برنامه ریزی منابع انسانی
  • و …

معرفی نرم افزار مدیریتی به درد بخور:
نرم افزار مدیریت منابع انسانی تایملی Timely:
تایملی از دقیق ترین برنامه های کاربردی مدیریت نیروی انسانی است و فضای نامحدودی برای برنامه ریزی ایام ماه به کاربر می دهد که کمک می کند لیستی دقیق و کامل از فعالیت های خود را با زمان بندی حرفه ای ایجاد کنید. برخی از قابلیت های این نرم افزار بدین قرار است:

  • چک لیستی از تمام برنامه ها با زمان دقیق
    امکان نوشتن وظایف روزانه تا ماهانه
    یادآوری و مشاهده خلاصه ای از شرح وظایف
    تایمر معکوس برای آگاهی از زمان باقیمانده
    امکان انتخاب زنگ های متنوع برای اعلانات مختلف
    تیک زدن وظایفی که به پایان رسانده اید.
    حذف امور کنسل شده یا اضافه کردن برنامه کاری جدید
    معرفی 6 نرم افزار مدیریتی کاربردی

پروف هاب ProofHub:
یک نرم افزار مدیریت کسب و کار همه فن حریف است که به شرکت ها و مدیران کمک می کند بتوان همه چیز را ساماندهی کرد.

به تیم های کاری این امکان را می دهد که بهم ریختگی ها را مرتب کرده و کارهای روزمره خودشون رو یکپارچه کنن.

طراحی و تولید این نرم افزار بر اساس این فلسفه و شعار است: تمرکز کردن تمام نیازهای شما در پروژه های کاری و دسترسی ساده به آنها.

با این برنامه می توانید وظایفی را به اعضای تیم خود اختصاص دهید ، پیشرفت آنها را در حین انجام آنها پیگیری کنید و هر زمان که به آنها نیاز داشتید به آنها پینگ کنید.

در این نرم افزار امکان چت خصوصی و گروهی برای افراد تیم کاری شما فراهم است.

در کل این نرم افزار به شما این امکانات را می دهد:

روی چیزی که بیشتر اهمیت دارد تمرکز کنید.
از ضرب العجل های خود مطلع باشید.
نیازی به جست و جوهای طولانی برای فایل های مهمتان نیست.
همه افراد تیم به خوبی با هم هماهنگ می شوند.
 

مایکروسافت وان نوت Microsoft onenote :
این نرم افزار دارای یک سیستم ابری اشتراک گذاری داده است که به شما امکان می دهد هنگام تایپ یادداشت ها را در همه دستگاه های خود همگام کنید. قابل توجه ترین ویژگی این برنامه این است که می توانید ایمیل ها و متون را بدون نیاز به کپی پیست کردن به یادداشت های خود وارد کنید.

همچنین می توانید یادداشت ها و تصاویر خود را در قالب های مختلف متناسب با نیاز خود وارد و ارسال کنید.

اگر مایل به استفاده از این برنامه باشید باید مایکروسافت آفیس را روی رایانه خود نصب داشته باشید.

ترلو trello:
برنامه ای که کمک می کند ایده هایتان از ذهنتان نپرد. حتما برایتان پیش آمده در حال رانندگی و رفتن به دفتر خود هستید ایده ای به ذهنتان می رسد و اگر آن را در محل کار خود بلافاصله یادداشت نکنید ممکن است فراموشش کنید و چه فرصت سوزی بدتر از این.

این برنامه به شما کمک می کند در هر صنعت و حیطه ای که فعال هستید ایده های خود را تجسم کنید و بدون زحمت آنها را پیگیری کنید. این برنامه ایده های شما را به شکلی زیبا و دلپذیر و البته قابل درک نشان می دهد همچنین می توانید یادداشت ها، فایل ها و نکات برجسته ای که نیاز است را اضافه کنید.

نرم افزار منابع انسانی Zoho Recruit:
این نرم افزار می تواند یک ابزار بسیار موثر در مدیریت نیروهای انسانی فعال در انواع کسب و کارها باشد. این نرم افزار به دلیل ویژگی های منحصربفردی که دارد ، می تواند به عنوان بهترین نرم افزارهای مدیریت منابع انسانی معرفی شود. هدف اصلی این ابزار کنترل و ساماندهی در فرایند استخدام است. وضعیت افراد متقاضی را مورد بررسی قرار می دهد و رزومه آنها را به ثبت می رساند تا بتوان از این طریق بهترین ها را انتخاب کرد.

کسب و کارهای کوچک و بزرگ با استفاده از این نرم افزار می توانند به راحتی به درآمدزایی برسند و بر تعداد مشتریان خود بیفزایند. اطلاعات موجود در این نرم افزار دائما به روزرسانی می شود این نرم افزار رایگان نیست اما قیمت مناسبی دارد.

این نرم افزار شرایطی را فراهم می کند تا فرد بتواند به راحتی برنامه های خود را در این ابزار ذخیره کند. همچنین مدیران می توانند این برنامه ها را از طریق همین برنامه با پرسنل خود به اشتراک بگذارند و وظایف هر یک از آنها را مشخص کرده و به آنها ارائه دهند.

نرم افزارمدیریت مالی AccountEdge:
یکی از جامع ترین وبهترین نرم افزارهای مالی در حسابداری که برای کسب و کارهای کوچک طراحی شده است نرم افزار مدیریت مالی AccountEdge است.

از جمله ویژگی های این نرم افزار می توانیم به این موارد اشاره کنیم:

از جمله نرم افزارهای مالی رایگان است.
قابلیت ردیابی و ثبت موجودی شرکت را دارد.
امکانات لازم جهت تهیه و تنظیم آمار و ارقام به صورت گوناگون را فراهم می کند.
از جمله نرم افزارهای مالی تحت وب است.


جمع بندی نرم افزار مدیریتی :
مدیران فعالیت ها و برنامه ها و وظایف متفاوت و زیادی دارند که رسیدگی به همه آنها سردرگم کننده ، وقت گیر و فرسایشی است.
نرم افزارهای مدیریتی برای سازماندهی مسئولیت های روزانه از جمله تقویم ها، فهرست کارها،  ذخیره سازی اسناد و نامه ها ، مدیریت منابع و بودجه ، مدیریت اعضای تیم های کاری و … استفاده می شوند.


نرم افزارهای مدیریتی با امکان اختصاص دادن و به روز رسانی وظایف به شما کمک می کند کارهای مهم تر را در اولویت خود قرار دهید.
ابزارهای مدیریتی که دارای قابلیت تقویم، نمودار گانت یا برنامه ریزی روزانه یا هفتگی باشند، نسبت به گزینه های دیگر برتری دارند. این قابلیت ها به شما کمک می کنند بفهمید کار یک پروژه تا کجا پیش رفته و هر کدام از افراد تیم چه فعالیت هایی در راستای پیشبرد کار انجام داده اند.
نرم افزارهای مدیریتی حتما باید قابلیت ارتباط داشته باشند. چون اگر مدیر و اعضای تیم به صورت روان و ساده با هم در ارتباط باشند، تمام مشکلات در اسرع وقت حل خواهند شد و دیگر نیاز به مکاتبات کاغذی هم نخواهد بود.
بهترین نرم افزارهای مدیریتی قابلیت گزارش دهی و گزارش گیری دارند. این طوری مدیران می توانند مطمئن باشند پروژه در حال پیشرفت است.
نرم افزار مدیریت منابع انسانی به عنوا راهکار رفع نیاز سیستم منابع انسانی باید بتواند از مرحله جذب و به کارگیری تا توسعه پرسنل را به صورت یکپارچه مدیریت کند.
برخی از قابلیت های نرم افزار تایملی بدین قرار است:
 

منبع: karabiz.ir


نرم‌افزارهای مدیریتی مدیریت و کنترل کارکنان، برنامه‌ریزی پروژه‌ها، تخصیص منابع و زمان‌بندی انجام کارها را برای شما آسان می‌کند. در این مقاله انواع مختلف از محبوبترین ابزارهای مدیریتی را بررسی خواهیم کرد.
آیا هنوز هم بین نرم افزارهای قدیمی مایکروسافت به عنوان نرم‌افزار مدیریتی جابه‌جا می‌شوید و خودتان را در سطرها و ستون‌ها غرق می‌کنید تا بالاخره از کارتان سر دربیاورید و در جلسات هفتگی حرفی برای گفتن داشته باشید؟ یک نفس عمیق بکشید.

قبول داریم … مدیریت وظایف و فعالیت‌ها در هر کسب‌وکاری از نظر بیشتر مدیران کاری طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد. اما وقتی نرم افزارهای مدیریتی هستند، چرا باید این‌قدر خودمان را زجر دهیم تا بالاخره بتوانیم یکی دو دادۀ به‌دردبخور از فعالیت‌هایمان استخراج کنیم؟

اگر به دنبال نرم ‌افزار مدیریتی می‌گردید، این روزها به قدری گزینه‌های خفن وجود دارد که با استفاده از آن‌ها بتوانید به استادبزرگِ مدیریت تبدیل شوید!

 

نرم افزار مدیریتی چیست؟
یک نرم افزار مدیریتی نرم افزاری است که برای مدیریت و کنترل کارکنان، برنامه‌ریزی پروژه‌ها، تخصیص منابع و زمان‌بندی انجام کارها استفاده می‌شود.

این ابزارها به مدیران و همچنین کل اعضای تیم کمک می‌کنند تا فرایندها، فعالیت‌ها، مخارج، کیفیت و تمام اسناد رد و بدل شده در طول پروژه را کنترل کنند. در ضمن، نرم‌ افزارهای مدیریتی می‌توانند به عنوان بستری برای آسان‌تر شدن همکاری بین سهام‌داران یک شرکت یا پروژه عمل کنند.


کدام نرم افزارهای مدیریتی به درد ما می‌خورند؟
از مدیریت منابع و بودجه گرفته تا مدیریت اعضای تیم، هرکدام از وظایف یک مدیر آن‌قدر پیچیده هستند که مطمئناً شما برای انتخاب نرم افزار مدیریت باید موارد زیادی را در نظر بگیرید. اما تحقیقات و مطالعات ما نشان داده که به طور کلی، هر نرم افزار مدیریتی باید 5 جنبۀ کاربردی داشته باشد تا در نهایت به درد شما بخورد.

1. لیست وظایف یا Task list
نرم افزارهای مدیریتی با امکان اختصاص دادن و به روز رسانی وظایف به شما کمک می‌کند کارهای مهم‌تر را در اولویت خود قرار دهید. این‌طوری مطمئن خواهید بود که همۀ اعضای تیم شما در مسیر درست حرکت می‌کنند .

 

2. برنامه‌ها یا Schedules
ابزارهای مدیریتی که دارای قابلیت تقویم، نمودار گانت یا برنامه‌ریزی روزانه یا هفتگی باشند، نسبت به گزینه‌های دیگر برتری دارند. این قابلیت‌ها به شما کمک می‌کنند بفهمید کار یک پروژه تا کجا پیش رفته و هر کدام از افراد تیم چه فعالیت‌هایی در راستای پیشبرد کار انجام داده‌اند.

 

3. به‌اشتراک‌گذاری فایل یا File sharing
با امکان اشتراک‌گذاری و سازماندهی اسناد کلیدی پروژه، دیگر زمان تلف شده‌ای برای جستجوی فایل‌ها را نخواهید داشت و همۀ افراد از طریق یک دیتابیس واحد، به فایل‌های مهم دسترسی خواهند داشت.

 

4. ارتباط یا Communication
نرم افزارهای مدیریتی حتماً باید قابلیت ارتباط داشته باشند. چون اگر مدیر و اعضای تیم به صورت روان و ساده با هم در ارتباط باشند، تمام مشکلات در اسرع وقت حل خواهند شد و دیگر نیاز به مکاتبات کاغذی هم نخواهد بود.

 

5. گزارش‌دهی یا Reporting
بهترین نرم افزارهای مدیریتی قابلیت گزارش‌دهی و گزارش‌گیری دارند. این‌طوری مدیران می‌توانند مطمئن باشند پروژه در حال پیشرفت است و همۀ وظایف به موقع انجام می‌شوند.

 

با در نظر گرفتن این جنبه‌ها، حالا می‌توانیم نگاهی به بهترین نرم افزارهای مدیریت بیندازیم. البته انواع نرم‌افزار مدیریت در بازار وجود دارد که باید طبق نیاز، امکانات آن نرم‌افزار مدیریت کسب‌وکار و همینطور بودجه موردنظرتان یک نوع را انتخاب کنید.
بهترین نرم افزارهای مدیریتی
 

1. MeisterTask
ساختار ساده و در عین حال قدرتمند Kanban MeisterTask کارهای مدیریتی را خیلی ساده‌تر از قبل می‌کند. این ابزار مدیریت، آنلاین، بصری و هوشمند است. MeisterTask با طیف گسترده‌ای از قابلیت‌های ارتباطی‌اش به انتخابی محبوب برای تیم‌هایی تبدیل شده که به دنبال طراحی بصری تمیز و تجربۀ کاربری عالی هستند.

ویژگی‌هایی مانند مشاهدۀ افراد (Watching)، منشن کردن (Mentioning)، برچسب‌ها (Tags) و زمان‌بندی وظایف (Task Scheduling)، همکاری مدیر با تیمش را هم در خانه و هم در دفتر کار، ساده و لذت‌بخش می‌کند.

MeisterTask برای هر کدام از کارکنان یک صفحۀ شخصی ارائه می‌دهد که وظایف هر پروژه را می‌توان به آن پین و سازماندهی کرد.

 

قیمت: MeisterTask یک نسخه پایۀ رایگان با عملکردهای اصلی ارائه می‌دهد. اما نسخۀ پولی اولیۀ آن که ماهانه 8.25 دلار برای هر کاربر قیمت دارد، ویژگی‌های جامع‌تر و جذاب‌تری دارد. پکیج بیزنس MeisterTask با قیمت ماهانه 20.75 دلار قادر است بهترین خدمات مدیریتی ممکن را به تیم‌ها ارائه دهد.

 

2. Basecamp
Basecamp از آن نرم افزارهای مدیریتی محبوب است که خیلی از تیم‌های مدیریتی در جهان از آن استفاده می‌کنند. این نرم‌افزار چندین قابلیت مختلف در بحث همکاری یا Collaboration ارائه داده و سعی کرده روی همان‌ها متمرکز شود.

مثلاً شما در Basecamp یک منطقۀ بحث (Discussion Area) دارید که در آن همۀ کاربران می‌توانند نظرات خود را بگذارند و مدیر به آن رسیدگی کند. علاوه بر این، خلاصه‌ای از پروژه‌هایی که تیم شما در روز کار می‌کنند (مانند وضعیت‌ها و به‌روزرسانی‌ها) به صورت روزانه به ایمیل مدیر ارسال می‌شود.

جالب اینجاست که اگر نتوانستید فایل خاصی را پیدا کنید، می‌توانید از ابزار جستجوی قدرتمند این نرم‌افزار برای مکان‌یابی فایل‌ها یا مکالمات خود استفاده کنید. با این حال، Basecamp معایبی مثل نبود گزینه‌های سفارشی‌سازی هم دارد.

 

قیمت: Basecamp برای مشاغل یا بیزنس‌ها 99 دلار در ماه آب می‌خورد. اما برای معلمان و دانش‌آموزان کاملاً رایگان است.

 

3. Nifty
Nifty یکی از نرم افزارهای مدیریتی است که می‌توانیم آن را از ابزارهای موج نوی مدیریت به حساب آوریم. نیفتی با ترکیب همۀ قابلیت‌های مهم مدیریتی در یک نرم افزار، زحمات و دردسرهای مدیریتی را کاهش می‌دهد و بهره‌وری تیم را بهبود می‌بخشد.

نرم افزار Nifty به شما کمک می‌کند وظایف اعضای تیم را با استفاده از قابلیت kanban یا نمای لیست، مدیریت کنید. همچنین یک تقویم داخلی باحال دارد که می‌تواند با Google ادغام شود. اینجا قابلیت اشتراک‌گذاری فایل و اسناد با اعضای تیم هم وجود دارد.

 

قیمت: قیمت Nifty از 39 دلار برای تیم‌های 10 نفره شروع می‌شود و تا 124 دلار در ماه برای تیم‌های 50 نفره در دسترس است. در هر طرح قیمتی، تیم‌ها می‌توانند هر تعداد مهمان یا مشتری را که مایل‌اند بدون هزینۀ اضافی به محیط نرم‌افزار دعوت کنند.
4. Teamwork Projects
Teamwork Projects یکی از بهترین نرم افزارهای مدیریت پروژه است که ویژگی‌های بصری مختلفی مثل قابلیت مدیریت وظایف، پیام‌رسانی، ذخیره‌سازی فایل، ابزارهای ردیابی زمان و… را شامل می‌شود.

Teamwork Projects به مدیران پروژه کمک می‌کند تا پروژه‌های خود را با استفاده از ویژگی‌های منحصربه‌فردی مثل تقویم علامت‌گذاری شده (Marked Calendar)، نمودار گانت و قابلیت گزارش‌دهی ست‌آپ (Set-Up Reporting) پیش ببرند.

قابلیت ادغام این نرم‌افزار با DropBox، Google Drive و Box.com از دیگر مزایای تیم‌ورک پراجکت محسوب می‌شود.

 

قیمت: طرح‌های قیمت‌گذاری این نرم‌افزار بین 69 دلار در ماه (دفتر کوچک) تا 269 دلار (بیزنس‌های بزرگ) متغیر است.

 

5. ProofHub
ProofHub بر سادگی و کارآمد بودن تأکید دارد. این گزینه، یکی از آن نرم افزارهای مدیریتی است که نامش  برای مشاغل کوچک و در حال رشد آشناست. پروژه‌هایی که در بستر این نرم‌افزار آنلاین تعریف می‌شوند، قابلیت بحث، اشتراک‌گذاری و ویرایش دارند.

مدیریت وظایف، گردش کار‌، تابلوهای شغلی، نمودار گانت، گزارش‌ها، ردیابی زمانی، بحث، چت، تقویم، مدیریت فایل، یادداشت و اعلان‌های درون‌برنامه از ویژگی‌های جالب پروف‌هاب است.

 

قیمت: بسته به تعداد پروژه‌ها و فضای ذخیره‌سازی مورد نیاز قیمت ProofHub از 45 دلار در ماه تا 99 دلار متغیر است.

 

6. Zoho Projects
نرم افزار مدیریتی Zoho رابط کاربری تمیز و ساده‌ای دارد و در بحث برنامه‌ریزی عالی عمل می‌کند. اینجا می‌توانید با تقسیم و تجزیۀ پروژه‌ها به واحدهای قابل مدیریت بهره‌وری کار خود را بیشتر کنید و به شکل عملی شاهد پیشرفت کارهایتان باشید.

ابزارهای مختلف گزارش‌دهی و همکاری که برای سهولت همکاری بین مشاوران، فروشندگان، کارمندان و مشتریان در این نرم‌افزار پیاده‌سازی شده، زوهو را به یک گزینۀ عالی برای بیزنس‌های بزرگ تبدیل کرده است. زوهو قابلیت ادغام با ابزارهایی مثل Google Apps و DropBox را نیز دارد.

 

قیمت: Zoho یک طرح رایگان ارائه می‌دهد که شامل 1 پروژه و 10 مگابایت فضای ذخیره‌سازی ابری است. شما بسته به سطح کار و بزرگی بیزنس خود می‌توانید سراغ گزینه‌های 25، 50 و 80 یورویی آن نیز بروید. (هزینه به صورت ماهانه است.)
7. Trello
Trello برای ما ایرانی‌ها نامی محبوب و آشناست. این نرم افزار مدیریتی قادر است کل پروژه را در یک نما به تصویر بکشد. روی ای ابزار مدیریتی می‌توانید برای هر وظیفه کارت جداگانه‌ای بسازید و آن‌ها را در بورد یا تختۀ تریلو جابه‌جا کنید.

وقتی بتوانید لیست کارهایی که باید انجام دهید را روی یک تابلوی واحد نمایش دهید و برای هر یک از کاربران یک کارت وظیفه تعیین کنید، حداقل میزان سردرگمی را نسبت به وظایف موجود و ددلاین آن‌ها خواهید داشت.

 

قیمت: حتماً می‌دانید که Trello یک بسته رایگان با تابلوها، لیست‌ها، کارت‌ها و اعضای نامحدود ارائه می‌دهد. همچنین یک بستۀ بیزنس با هزینۀ 9.99 دلار در ماه دارد که اصطلاحاً شامل «پاور آپ» نامحدود است و ویژگی‌های جالب زیادی به آن اضافه می‌شود. تریلو یک بسته سازمانی با هزینۀ ماهانه 20.83 دلار هم دارد.

 

8. JIRA
JIRA یکی دیگر از نرم افزارهای مدیریتی محبوب است که بیشتر به درد تیم‌های توسعه نرم‌افزار می‌خورد. این تیم‌ها با استفاده از جیرا می‌توانند اسکرام‌بردهای قابل تنظیم و تابلوهای کانبان ایجاد کنند و از قابلیت گزارش‌دهی در لحظۀ نرم‌افزار استفاده کنند.

با به‌کارگیری قابلیت ردیابی اشکالات (Track Bug) مشکلات برجستۀ پروژه خودشان را نشان می‌دهند. اینجا نظارت بر زمان صرف شده برای هر کار خیلی آسان است. جالب است بدانید JIRA دارای مجموعه‌ای قوی از APIها است که به کاربران کمک می‌کنند آن را به خیلی از نرم‌افزارهای دیگر متصل کنند.

 

قیمت: بسته به تعداد کاربرانی که دارید، قیمت جیرا از 10 دلار در ماه تا 1500 دلار متغیر است.

منبع: didar.me

بنگاه‌های کوچک و متوسط به‌عنوان موتور محرکه رشد اقتصادی کشور هستند؛ این بنگاه‌ها در اقتصاد ایران بین یک‌دوم تا یک‌سوم ارزش‌افزوده کل کشور را ایجاد می‌کنند.
SME مخفف عبارت Small & Medium Enterprises که دربرگیرنده همه بنگاه‌های کوچک و متوسط شامل بنگاه‌های صنعتی، خدماتی، بازرگانی و کشاورزی است. در دنیای امروز، SMEها به ثبات اجتماعی و اقتصادی کشورها کمک می‌کنند. این صنایع با کمک به تولید ناخالص داخلی (GDP)، ایجاد مشاغل، تولید درآمد، توزیع مناسب ثروت و کاهش فقر؛ به توسعه کشورها یاری می‌رسانند و به‌عنوان ابزار مهمی در رشد اقتصادی هر کشوری شناخته می‌شوند. SMEها دارای مزایا و معایب زیادی نسبت به صنایع بزرگ هستند که ازجمله مزایای آن‌ها می‌توان به نوآوری، اشتغال‌زایی و انعطاف‌پذیری بیشتر نسبت به صنایع بزرگ اشاره کرد. از طرف دیگر کوچک بودن این بنگاه‌ها و حجم پایین منابع موجب ایجاد محدودیت‌هایی برای آن‌ها می‌شود که محدودیت‌های مالی، بازاریابی، تولیدی، پژوهش و توسعه و... از آن جمله است. ازاین‌رو، بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته یا درحال‌توسعه برای حل مشکلات این بخش از صنعت، برنامه‌های حمایتی خاصی تدوین کرده‌اند. توسعه  SMEها، رمز توسعه اقتصادی دهه آینده است.

بررسی‌ها نشان داده که SMEها از طریق چهار کانال کارآفرینی، نوآوری و تغییر فناوری، پویایی صنعت و درنهایت ایجاد فرصت‌های شغلی و افزایش درآمد بر اقتصاد جهانی تأثیرگذارند. به‌علاوه شدت یافتن رقابت جهانی، افزایش بی اطمینانی و تقاضای فزاینده برای محصولات متنوع باعث شده است که اقبال به این صنایع بیشتر شود. هرچند صنایع بزرگ به جهت داشتن مزیت‌های ناشی از اثر مقیاس انبوه، اثر دامنه تولید، اثر تجربه و اثر سازمان‌دهی، هنوز هم موردتوجه سیاست‌گذاران اقتصادی هستند؛ اما مزیت‌های SMEها به علت وجود اثر حمل‌ونقل، اندازه بازار، مؤثر بودن انتخاب و اثر کنترل، این صنایع را در تولید اغلب کالاها به انتخاب اول مبدل ساخته است.

با توجه به اهمیت توسعه SMEها در برنامه‌ریزی و قانون‌گذاری کشورهای درحال‌توسعه و صنعتی، روی آوردن به کوچک‌سازی صنایع و تکیه‌بر توسعه صنایع کوچک و متوسط به‌عنوان موتور توسعه صنعتی و اقتصادی، رویکرد بسیار مهمی تلقی می‌شود. ازاین‌رو، اتاق بازرگانی در تلاش برای تدوین سندی در جهت توسعه این شرکت‌های کوچک و متوسط است.

SME، معیارهای جهانی

ادبیات مربوط به کسب‌وکار واحدهای کوچک و متوسط، بسیار گسترده است و هیچ تعریف منحصر و پذیرفته‌شدهٔ بین‌المللی در این خصوص وجود ندارد و تعاریف مختلفی توسط محققان و نهادهایی که در این رابطه کار می‌کنند، مطرح‌شده است. مرزهای این تعاریف بیشتر در رابطه با حجم فعالیت‌های اقتصادی کشور و سطح توسعه‌یافتگی آن، تغییر می‌کند. بنگاه‌های کوچک و متوسط واحدهای اقتصادی ویژه‌ای هستند که ازنظر ماهیت و اندازه همگن نیستند و به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم، در تولید ملی، اشتغال‌زایی و جذب نیروی کار، نقش قابل‌توجهی دارند. هر کشور با توجه به شرایط ویژه خود تعریفی از این کسب‌وکارها ارائه کرده است. به‌طوری‌که بیشتر این تعریف‌ها بر اساس معیارهای کمی تعداد کارکنان بنگاه، مجموع دارایی‌های خالص بنگاه و میزان سطح فروش بنگاه (گردش مالی) است. تعدادی دیگر وضعیت حقوقی یک بنگاه، روش تولید، مالکیت و صنعتی که بنگاه در آن فعالیت می‌کند را به کار می‌گیرند.

رویکرد سازمان‌های بین‌المللی در تعریف SME ترکیبی از تعداد کارکنان، میزان فروش سالانه و خالص دارایی‌ها به‌جز دارایی‌های غیرمنقول است. مهم‌ترین و معمول‌ترین شاخص جهت تعریف اندازه بنگاه‌های کوچک و متوسط، تعداد کارکنان بنگاه است. اگرچه این شاخص در کشورهای مختلف دنیا به لحاظ تعداد متفاوت است اما بیشتر کشورها بنگاه‌های کوچک و متوسط را به لحاظ تعداد شاغلان در طیف معینی از 1 تا 500 کارکن تعریف می‌کنند. تعیین اندازه بنگاه براساس تعداد شاغلین به‌عنوان یکی از استانداردهای متداول جهت طبقه‌بندی مقیاس بزرگی بنگاه تولیدی مطرح بوده که البته، بسته به کشورهای مختلف سطوح اندازه‌گیری آن متفاوت هست. به‌عنوان‌مثال در کانادا بنگاه‌های با کمتر از 500 نفر کارکن، در گروه بنگاه‌های کوچک و متوسط طبقه‌بندی می‌شوند درحالی‌که در اتحادیه اروپا بنگاه‌های با اشتغال کمتر از 250 نفر متوسط، کمتر از 50 نفر کوچک و کمتر از 10 نفر خرد نامیده می‌شوند. اتحادیه اروپا از سه معیار برای تعریف و شناسایی بنگاه‌های کوچک و متوسط استفاده می‌کند که عبارت از تعداد کارکنان، حجم گردش مالی سالانه بنگاه و میزان دارایی و بدهی‌های آن می‌باشند.

تعریف SMEها در ایران

در ایران تعریف واحد و رسمی از بنگاه‌های کوچک و متوسط موجود نیست و تعریف این بنگاه‌ها از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است. همچنین همه تعاریف موجود از طرف سازمان‌های رسمی بر مبنای تعداد کارکنان ارائه‌شده است. ارگان‌ها و سازمان‌های مختلف هر یک بنا به مقتضیات کاری خود به تعریف و تقسیم‌بندی بنگاه‌ها از حیث بزرگی، کوچکی و متوسطی پرداخته‌اند. بر اساس تعریف وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت جهاد کشاورزی، بنگاه‌های کوچک و متوسط، واحدهای صنعتی و خدماتی هستند که کمتر از 50 نفر کارکن دارند. مرکز آمار ایران، کسب‌وکارها را به چهار گروه شامل کسب‌وکارهای 9 ـ 1 کارگر، 49 ـ 10 کارگر، 99 ـ 50 کارگر و بیش از 100 کارگر طبقه‌بندی کرده است. در آیین‌نامه اجرایی گسترش بنگاه‌های کوچک و زودبازده که در سال 1384 تصویب شد و مسئولیت اجرایی آن بر عهده سازمان صنایع کوچک و شهرک‌های صنعتی است، به واحدهای تولیدی (کالا و خدمات) کمتر از 50 نفر کارکن، بنگاه کوچک اطلاق می‌شود و فقط این بنگاه‌ها مشمول مفاد آیین‌نامه می‌شوند. آنچه اداره آمار بانک مرکزی به‌عنوان طبقه‌بندی واحدهای صنعتی در نظر می‌گیرد بدین‌صورت است که واحدهای با کمتر از 10 نفر کارکن خرد، 10 تا 49 نفر کارکن کوچک، 50 تا 99 نفر کارکن متوسط و بالاتر از 100 نفر کارکن بزرگ نامیده می‌شوند.

 نقش SMEها در توسعه اقتصادی کشور

نگاهی به جایگاه و کارکردهای بنگاه‌های کوچک و متوسط نشان می‌دهد  SMEها به‌عنوان موتور محرکه رشد اقتصادی در کشورها نقش‌آفرین هستند و طی سال‌های اخیر با فهم دولت‌ها از نقش و جایگاه بنگاه‌های کوچک و متوسط، کارکرد آن‌ها در اقتصاد کشورها برجسته‌تر شده است. جهت تبیین اهمیت بنگاه‌های کوچک و متوسط در اقتصاد می‌توان به مهم‌ترین کارکردها و نقش این بنگاه‌ها در اقتصاد اشاره کرد که شامل نقش SMEها در اشتغال، هدایت بخش غیررسمی به مولدی اقتصادی، کارآفرینی و خلق ایده‌های نو در تولید، افزایش رقابت‌پذیری کالاها در بازار جهانی و نیز نقش بنگاه‌های کوچک و متوسط در تجمیع پس‌اندازهای خرد هست.

اهمیت واحدهای کوچک و متوسط را می‌توان از هر دو بعد کیفی و کمی بررسی کرد. از نظر کمی درصد بسیار زیادی از شرکت‌ها در ایران و سایر کشورها، بنگاه‌های کوچک و متوسطی هستند که ارزش‌افزوده‌ای بین یک‌دوم تا یک‌سوم ارزش‌افزوده کل کشور را ایجاد می‌کنند. ازنظر بعد کیفی، توسعه این بنگاه‌ها در مناطق مختلف کشور می‌تواند از مهاجرت به شهرها جلوگیری به عمل آورد چراکه هر جا شرکت‌های بزرگ شکل می‌گیرند باعث تجمیع نیروی کار و مهاجرت به آن محل می‌شوند درحالی‌که بنگاه‌های کوچک بر اساس نیازهای محلی و منطقه‌ای به وجود می‌آیند. این واحدها باعث گسترش اشتغال، ترویج فرهنگ تولید و ترغیب بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری می‌گردند.

سهم SMEها در GDP اقتصادهای توسعه‌یافته جهان

بررسی نقش کسب‌وکارهای کوچک و متوسط در ایالات‌متحده آمریکا نشانگر آن است که این شرکت‌ها بخش عمده‌ای از اقتصاد این کشور را در اختیار خود دارند. صنایع کوچک در آمریکا 46 درصد تولید ناخالص داخلی بخش خصوصی غیرکشاورزی، 97.2 درصد کل بنگاه‌های واردکننده، ۵۴ درصد کل ارزش فروش در اقتصاد و ۶۴ درصد از کل شغل‌های جدید ایجادشده در بخش خصوصی در این کشور را در اختیار دارند. بین سال‌های 2002 و 2012، شرکت‌های کوچک و متوسط، 77 درصد مشاغل جدید را در کشور کانادا ایجاد کرده‌اند.

در گزارش بانک جهانی که به بررسی نقش SMEs در اقتصاد ژاپن پرداخته، آمده است به نقش‌های حیاتی این شرکت‌ها در افزایش رشد اقتصادی ژاپن، ارتقاء و پویایی تأکید شده است. انعطاف‌پذیری و تطبیق‌پذیری شرکت‌های کوچک و متوسط در تغییرات شرایط محیطی کسب‌وکار بهتر از شرکت‌های بزرگ هست. در بسیاری از موارد شرکت‌های کوچک و متوسط برای اولین بار وارد بازارهای جدید می‌شوند و برخی از آن‌ها به‌موجب عملکرد موفق به شرکت‌های بزرگ تبدیل می‌شوند. شرکت‌های کوچک و متوسط همچنین از جایگاه مناسبی در شبکه‌های تولید منطقه‌ای برخوردار می‌باشند و بخش جدایی‌ناپذیر فعالیت‌های اقتصادی منطقه‌ای در بسیاری از بخش‌های ژاپن می‌باشند. سهم شرکت‌های کوچک و متوسط در اقتصاد ژاپن به این صورت است که 99.2 درصد فعالیت‌های کسب‌وکار و یا به عبارتی 5.7 میلیون نهاد و یا مؤسسه در ژاپن در قالب SME هستند. 70،80 درصد از SM ها اشتغال در اقتصاد ژاپن را پوشش می‌دهند و 60 درصد SMEها به‌طور مستقیم و یا غیرمستقیم با شرکت‌های بزرگ فعال در صنعت ارتباط دارند.

تعداد SMEها در چین افزون بر 52 میلیون شرکت است که این شرکت‌ها 50 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور، 60 درصد حجم تولید، 7 درصد نوآوری و 90 درصد اشتغال را به خود اختصاص داده‌اند. بنگاه‌های کوچک و متوسط 99.6 درصد از کل شرکت‌های آلمانی تشکیل می‌دهند که 62 درصد از کل شاغلین و 54.8 درصد ارزش‌افزوده این کشور متعلق به این شرکت‌ها هست.

در کشورهایOECD، 99 درصد کل شرکت‌ها را شرکت‌های کوچک و متوسط تشکیل می‌دهند که شامل 70 درصد مشاغل می‌شود. همچنین سهم این شرکت‌ها بیش از 50 درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای پردرآمد دنیاست؛ اما بر طبق آمار، بین فوریه 2020 و آوریل 2021، 70 تا 80 درصد SMEها در 32 کشور جهان، بین 30 تا 50 درصد درآمد خود را از دست دادند.

سهم SMEها در GDP کشور و اهمیت نقش اتاق بازرگانی در توسعه آن‌ها

در ایران 7 تا ۹ درصد تولید ناخالص داخلی به فعالیت  SMEها وابسته است و ۶۰ درصد اشتغال کشور، مدیون فعالیت چنین واحدهایی هست. اقتصاد ایران به نحو گسترده توسط مؤسسات و شرکت‌های دولتی و شبه‌دولتی تعیین می‌شود که بیش از 80 درصد اقتصاد کشور را کنترل می‌کند. مخصوصاً فعالیت‌های مرتبط با استخراج، پالایش و تجارت نفت خام، محصولات نفتی و گاز طبیعی که حدود 80 درصد درآمد صادراتی و تقریباً 40 تا 50 درصد بودجه دولت را تأمین می‌کند. در حال حاضر در ایران، 94 درصد واحدهای صنعتی، شامل  SMEها است. این صنایع موجب 43 درصد مشاغل صنعتی هستند.

منبع: اتاق ایران آنلاین